مروری بر یکی از کتابهای پرفروش تاریخی
سوار بر زبان در پیچوخم تاریخ
«تاریخ چپ!» شاید این تیتر بدی برای معرفی این کتاب نباشد، یادداشت کوتاهی که درباره این کتاب نوشته بودم را با همین تیتر منتشر کردم، ولی ایرادش این است که خیلی گویا نیست، یعنی ممکن است یک نفر با دیدن این تیتر از خودش و بعد از من به عنوان نویسنده آن مطلب بپرسد: «خب تاریخ چپ چی؟، یا تاریخ چپ بد است؟» و کلی از این سوالات که باید دوباره دربارهشان حرف زد و نوشت و توضیح داد تا بتوانی به فرد سوالکننده توضیح بدهی چه منظوری داشتهای.
حالا بد نیست اگر بخواهیم درباره این کتاب حرف بزنیم، به این پرسش پاسخ دهیم که چرا باید «ایران بین دو انقلاب» را خواند؟ کتاب پرفروش و پرتیراژی که در ظاهر فروش خوبی دارد و یکی از کتابهایی است که شاید بتوان گفت نسل جوانتر از زاویه آن تاریخ را مرور میکنند. ولی چرا این کتاب پرفروش است؟
زبان؛ این عنصری است که در این کتاب از آن به نفع روایت استفاده شده و اصلیترین عامل اقبال مخاطب به کتاب نیز همین است. بیتوجهی به زبان در روایتهای تاریخی سبب شده همواره گارد مخاطب نسبت به کتب تاریخی بسته باشد ولی آبراهامیان در این کتاب با سود بردن از ظرفیتهای زبان مخاطب را با خود در پیچوخمهای تاریخ معاصر همراه کرده است. به همین خاطر میتوان اینطور پاسخ داد که یکی از علل پرفروش شدن این کتاب و توجه مخاطبان به آن، عنصر زبان است. گزینهای که میتواند در نظر نویسندگان دیگر نیز مدنظر قرار گیرد تا در جذب مخاطب برای نشاندن او پای تاریخ موفق شوند.
یرواند آبراهامیان تاریخنگار ارمنیتبار، با این کتاب و مجموعه روایتهای تاریخی خود تلاش کرده روایتی از تاریخ معاصر را برای مخاطب خود که احتمالا علاقهای هم به تاریخ ندارد، تدوین و با بهرهگیری از ظرفیتهای زبانی روایت خود را طرح کند. کتابی که از مشروطه تا پیروزی انقلاب را مرور میکند و با توجه به دورهای که مرور کرده حجم زیادی (728 صفحه) ندارد. کافی است یک مرتبه سراغ خیل سرگردان مخاطبان جوان بروید تا متوجه شوید این کتاب چه باری از روی دوش آنها بر میدارد. مخاطبی که دلش میخواهد تاریخ معاصر بخواند و این کتاب یکی از اولین گزینههایی است که پیشروی آنها قرار دارد. این اتفاق مرهون زبان و دور تند مرور تاریخ در آن است که در کمتر کتابی میتوان سراغی از آن گرفت.
آبراهامیان در این کتاب سعی میکند از کنار حوادث تاریخ بیتفاوت عبور نکند، نکاتی را طرح میکند که مهماند ولی چیزهایی را هم ناگفته میگذارد (برای مثال نسبت امام خمینی و دامادش را اشتباه نوشته و این برای یک تاریخنگار اشتباهی نابخشودنی است که فردی را که هیچ نسبتی با فرد دیگر ندارد و فقط از روی تشابه اسمی به عنوان داماد آن فرد معرفی کند) ولی آبراهامیان در مجموع روایتی ساخته که عطش مخاطب جوان و علاقهمند به دانستن را خاموش میکند و خیالش را از باب اینکه تاریخ را مرور کرده راحت میکند. مخاطب جوان گرفتار در دام شبکههای اجتماعی با این کتاب میتواند ادعا کند تاریخ را خوانده و کسی نمیتواند سرش کلاه بگذارد ولی اگر بخواهم سختگیرانه بنویسم باید بگویم آبراهامیان در این کتاب با ظرافت و هنرمندانه کلاه بزرگی سر مخاطبش میگذارد و تاریخ را آنطور که دلش میخواهد روایت میکند؛ هرچند باقی روایتهای تاریخی نیز به همین شکل است و هرکسی از نظرگاه خود به روایت تاریخ پرداخته و میتوان اینطور تفسیر کرد که روایت تاریخی کلاه راویان تاریخ است بر سر مخاطبان آن! در صورتی که اگر مخاطب به یک روایت بسنده نکند و روایتهای دیگر را هم بخواند تصور فراگیرتری از تاریخ در ذهنش نقش میبندد.
تا اینجا میتوان به سوال «چرا باید این کتاب را خواند؟» اینطور پاسخ داد که «چون کتاب، مروری سریع (به نسبت دیگر کتب) بر روند تاریخ معاصر داشته و میتواند گزینه خوبی برای مطالعات جدیتر باشد و حتی اگر کسی نخواهد مطالعات جدیتری داشته باشد، این کتاب میتواند دید کلی از تاریخ در ذهنش بسازد و نقاط عطف تاریخی را به او نشان دهد.»
تا اینجا میتوان گفت تکلیفمان با کتاب روشن شده، ولی یک نکته دارد، آن هم اینکه پس از پایان کتاب این تصور ایجاد میشود که مولف گرایشهای چپگرایانه دارد، یعنی او در روایتش به جریانهای چپ به خصوص حزب توده وزن بیشتری داده است. هرچند نمیتوان از نقش جریانهای چپ به خصوص حزب توده در آن دوره تاریخی به خصوص در دوره پهلوی دوم، چشم پوشید، ولی با این حال کتاب طوری نوشته شده که اینطور به نظر میرسد که مولف به عنوان یک مولف چپ در حال روایت تاریخ است. اختصاص دادن بخش زیادی از کتاب به فعالیتهای گروههای چپ خواننده را به صرافت میاندازد که شاید آقای مولف گرایشهایی به چپ دارد که اینطور تلاش میکند تاریخش را بازگو کند.
اینجا همانجایی است که میگویم کلاه بزرگی بر سر مخاطب میرود، چون اگر مخاطب احساس کند که با این کتاب از مطالعه تاریخ معاصر بینیاز است و لازم نیست سراغ کتاب دیگری برود، اشتباه بزرگی کرده است زیرا ما نقش جریانها و گروههای دیگری مانند نهضت ملی و … را در این روایت آنطور که بوده نمیبینیم.
شاید حالا اگر بخواهیم به سوال «چرا باید این کتاب را خواند؟» پاسخ بدهیم باید گفت «اگر میخواهید از زاویه دید جریانهای چپ به تاریخ نگاه کنید این کتاب میتواند گزینه خوبی باشد ولی اینطور نیست که شما را از خواندن دیگر کتب تاریخی بینیاز کند. برای فهم گسترهای به اسم تاریخ یک کتاب کفایت نمیکند و این کتاب فقط مرور موفقی از تاریخ داشته ولی چیزهایی است که گفته نشده و برای فهم آنها باید به کتب و روایتهای دیگر رچوع کرد.»
در مجموع یرواند آبراهامیان در این کتاب تلاش کرده روایتی جامع و همهسو نگر از تاریخ را پیشچشم خواننده خود ترسیم کند که در جاهایی رنگ این روایت پررنگ و در بخشهایی کمرنگ میشود. با تمام این حرفها این کتاب یکی از آثار پرفروش بازار کتاب است که دو ترجمه از آن در بازار موجود است، که نشان میدهد مخاطب به این کتاب توجه دارد.
انتهای پیام/
عاطفه
اگر حرف شما درست باشه پس برای خوندن تاریخ چه کتابی پیشنهاد میدهید. ضمنا این کتاب خیلی پرفروش است.