10 فروردین 1403
Tehran
9 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

مجلهٔ الکترونیک واو

«فراموشان» از نقطع پایان واقعیت متولد می‌شود
از هر زبان که می‌شنوم نامکرر است

داستان از نقطه پایان واقعیت متولد می‌شود و حقیقت را در دل توصیفات و استعارات و تخیل امتداد می‌دهد. داستان حقیقت درون یک واقعیت پایان یافته را حفظ می‌کند و آنگونه که ظرفیت‌هایش اجازه می‌دهند آن را در زمان سیر می‌دهد.

«فراموشان» در عنوان فرعی خود اعتراف می‌کند که داستان است. داستانی از واقعه کربلا. واقعه‌ای که در مقاتل بسیاری در موردش خوانده‌ایم. مقاتلی که اصلی‌ترین و اولین روایت‌گران این واقعه­ از نگاه ناظر بیرونی سوم شخص‌اند. مقاتلی که به نقل تاریخ نزدیک‌ترند تا ذکر داستان. مقاتلی که از خیلی‌ها سخن گفته‌اند و از کنار خیلی‌های دیگر بی‌هیچ سخنی گذشته‌اند.

قطعا در واقعه کربلا بودند بی‌شمار نگاه‌ها که نظاره‌گر سیر رقم خوردن حادثه عاشورا شدند. نگاه‌هایی که شاید هیچ‌گاه به قلم بدل نشدند تا از آن منظری که به تماشای حق و باطل نشستند سخن بگویند. نگاه‌هایی که فراموش شدند و روایت‌هایی که می‌توانستند در گوشه‌ای از تاریخ ثبت و ضبط شوند اما هرگز این اتفاق رقم نخورد.

«فراموشان» واقعه کربلا را از نگاه تعدادی از همین راویان فراموش شده، روایت می‌کند. روایت‌هایی مستقل که در نهایت مانند تکه‌هایی از یک پازل تابلوی کاملی از واقعه کربلا را رقم می‌زند. داوود غفارزادگان برای نوشتن اثری پیرامون واقعه کربلا سوژه خوبی را برگزیده است.

او در این کتاب در شش فصل با شش روایت متفاوت از شاهدان بخش‌هایی از ­واقعه کربلا به روایت این قیام می‌پردازد. روایت‌هایی از زبان قاصد والی مدینه، همسر زهیر بن قین، یکی از سربازان حر بن یزید ریاحی، غلام عبیدالله بن زیاد، یک کاتب گمنام، قیس ابن اشعث که با همین عناوین در کتاب متمایز شده‌اند. زاویه دید این روایت‌ها که همه اول شخص است؛ از مهم­ترین تفاوت‌های این روایت‌ها با روایت‌های مقاتل است.

اما عمده‌ترین تفاوت کتاب با مقاتل، نه زاویه دید که تفاوتی اساسی‌تر است. فراموشان، همانگونه که روی جلدش نقش بسته است، داستان است. به بیانی دیگر نویسنده با به کار بستن عناصر داستانی چون تخیل و توصیف، حادثه‌ای واقعی را بازنمایی کرده است. در حقیقت کتاب فراموشان رخدادی واقعی را به مدد داستان و ظرفیت‌هایش به مخاطب عرضه می‌کند. همین ارائه داستانیِ امری واقع از جذابیت‌های اثر محسوب می‌شود. چرا که اساسا جهان داستان با ظرفیت‌های بی‌بدیلش توانایی این را دارد که مخاطب بیشتری را با خود همراه کند و غفارزادگان در بازنمایی قیام عاشورا از این ظرفیت استفاده کرده است.

او در بازنمایی داستانیِ واقعه کربلا، علاوه بر استفاده از عناصر تخیل و توصیف که یک نوشته معمولی را به اثری ادبی و گاه داستانی بدل می‌کنند؛ از ظرفیت بالای روایت‌پردازی بهره برده است. به بیانی دیگر پازلی که غفارزادگان به کمک راویانی فراموش شده تکمیل کرده است؛ به مدد استفاده از ظرفیت روایت‌پردازی در داستان رقم خورده است شیوه روایت‌پردازی کتاب فراموشان مهم­ترین و اصلی‌ترین وجه داستانی اثر است که نویسنده هوشمندانه این وجه را در تبدیل واقعیت به داستان به خدمت گرفته است.

او برای تعریف داستانش راویان متعددی را به کار گرفته و همین استفاده از راویان متعدد، برای تعریف و تکمیل اتفاقی واحد، به ساختار کلی اثر شکلی مدرن بخشیده است که اثر را از روایت‌های کلاسیک کربلا متمایز می‌کند.

نویسنده در به کار بستن این چندصدایی تلاش کرده است تا لحن روایت هر شخصیت متناسب ویژگی‌های همان شخصیت باشد. که این امری طبیعی و در راستای شخصیت‌پردازی است. اما در بخش‌هایی از روایت‌ها این اتفاق نمی‌افتد و لحن، نسبتش را با شخصیت از دست می‌دهد­ که می‌توان با اندکی اغماض از آن عبور کرد. دلیل این اغماض را شاید بتوان در امتیاز بزرگ روایت‌ها یعنی بی‌پیرایه و روان بودن آن­ها جست‌وجو کرد. در حقیقت روایت‌ها چنان بی‌تکلف‌اند که کتاب را برای نوجوانان نیز قابل درک کرده است.

در کنار همه این موارد اگر همچنان بخواهیم کتاب را از بعد داستانی بررسی کنیم؛ باید بگوییم که پی­رنگ اثر جایی بیرون از داستان اتفاق افتاده است. به دیگر سخن کتاب برای فردی که هیچ پیش‌زمینه ذهنی از واقعه کربلا ندارد؛ فاقد پی­رنگ است و این امر داستان بودن اثر را زیر سوال می‌برد.

جدا از همه این‌ها غفارزادگان در فراموشان سعی کرده است تا از نظرگاهی جدید کربلا را ببیند و این منظر را به دیگران نیز نشان دهد. او مخاطب را دعوت می‌کند تا در احوال تمام ناظران ساکت کربلا تامل کند و بیندیشد که چندهزار قصه و روایت دیگر از کربلا می­‌توانست وجود داشته باشد که اینک وجود ندارد. قصه‌ها و روایت‌هایی که البته در یک امر مشترک‌اند و آن این است که همه حقانیت حسین علیه­‌السلام را اثبات می‌کنند. روایت‌هایی که با وجود اشتراکات بسیار از هر زبان که می‌شنویمشان نامکررند.

در حقیقت داستان کوتاه نود و اندی صفحه‌ای فراموشان با تمام بی‌ادعا بودنش؛ مخاطب را به انتخاب در صفحه تاریخ دعوت می‌کند. انتخاب میان گام برداشتن و کاری کردن یا ماندن و ثبت کردن و نقش زدن کار آنان که قدمی برداشتند یا مردن و رفتن و فراموش شدن.

 

عنوان: فراموشان/ پدیدآور: داوود غفارزادگان/ انتشارات: قدیانی/ تعداد صفحات: ۹۶/ نوبت چاپ: نهم.

انتهای پیام/

ارسال نظر