گفتوگو با حامد هادیان درباره «خبرنگار دو دلاری»
تحت تاثیر نگاه سیاسی، نگاه انسانی را فراموش میکنیم/ در سخنرانیها میگویند جنگ روایتها ولی معنایش را نمیفهمند
حامد هادیان معتقد است: سیستم اصلاً خبرنگار را برنمیتابید و اصلاً نمیدانست خبرنگار چه سودی دارد! در سخنرانیهایشان میگویند جنگ روایتهاست ولی معنای آن را نمیفهمند.
روایتی نوجوانانه در «روز اول، روز آخر»
ماجراجویانه و پُرکشش
«روز اول، روز آخر» قصهای پرضرب و کششدار است که خواننده نوجوان را میتواند راضی کند. به عبارتی باید گفت میرابوطالبی رگ خواب نوجوان را خوب میشناسد و تلاش کرده آن را در داستانش به خوبی به کار ببندد.
مروری بر کتاب «از طرف فرزند کوچک شما»
قطعاتی کوچک از سالهای طولانی فرزندی
«از طرف فرزند کوچک شما» دارای چهارده روایت یکدست، خوشخوان و خوشزبان است که با روایتهایی دقیق خوانندگان را مبتلای خود میکند.
کتاب «ماموریت ویژه آیتالله» درباره چیست؟
انقلابِ آیتالله
کتاب مأموریت ویژه آیتالله، مجموعه پژوهشهایی است که درباره دورانی صورت میگیرد که سرویسهای خارجی در ایران فعال بودند.
مروری بر «آواز کشتگان» رضا براهنی
هر که زندهست در خطر باشد
رمان آواز کشتگان روایتگر زندگی یک روشنفکر مبارز است که در راه مبارزه با رژیم پهلوی، رنجها و سختیهایی را تحمل میکند.
مروری بر رمان برگزیده جایزه جلال آلاحمد
روایتی تازه از ایمان و عشق
غمسوزی داستان آدمهای خوبیست که نقش بازی نمیکنند، تصنعی در کلام و رفتار ندارند و تا آن جا که باید در بستر قصه شکل گرفتهاند.
نگاهی به «درد سنگ» نوشته میلنا آگوس
روایت زنانی که رویای جسورانه زیستن دارند
«درد سنگ» روایتی تلخ و تکاندهنده ندارد و حتی در پایان تلخش هم مخاطب را با لبخند به حال خود رها میکند.
مروری بر «فصل توتهای سفید»
کدام مهم است، پیمانه یا دانه؟
فصل توتهای سفید که ریتم خوبی دارد و همانطور که گفتم خردهروایتهایش نیز جذاب است از فقدان قصهای که آن را روی پا نگه دارد رنج میبرد.
مروری بر زندگی سیده کلثوم موسوی در «اشک حوا»
همیشه عاشق
اشک حوا روایت داستانی زنان است. زنانی که سلسلهوار صبر، عشق، مقاومت و گذر از طوفان را نسل به نسل و سینه به سینه به یکدیگر منتقل کردهاند.
روایتی از وقتی که رنج و رهایی یک چیز است
نوشتن و فراموشی یک رنج
بارها شده درحال انجام کاری یا در حین صحبت با کسی بودم که موضوعی برای نوشتن به ذهنم خطور کرد. این موقعها پشت سر هم جمله به ذهنم هجوم میآورد. جملههایی کاملا مرتبط که کلماتش مثل دانههای تسبیح کنار هماند.