مجله الکترونیک
در ضرورت حضور ویراستار و راهنما کنار نویسنده
صدای زیر دوش برای زیر دوش است و اگر واقعاً متنی برای عرضه دارید، قبل از انتشارش برای متنتان یک مشاور بالینی پیدا کنید.
تجلی صفات الهی در وجود یتیم عبدالله
اینبار خداوند در عالم ذر رو به ذریه آدم کرد. آمدنِ شما را دلیلِ آمدنِ تمام پیشینیان، رسولان، انبیاء و پیامبران خواند و گفت اکنون ماحیِ صحفِ ابراهیم، حادِ توراتِ و احمدِ انجیل عیسی متولد شد. سپس خدای عزوجل رو به آیندگان کرد و فرمود اینک زمین از وجودِ طالب حق و هدایت کننده به […]
روایتهایی از تنهایی در میان دیگران
مادر آمده بود جلو و کتاب را از دست ماریا گرفته بود: «ایمره کرتیس! توی مجارستان اینطوری تلفظش میکنن.» و آه کشیده بود. ماریا بعدا آن کتاب را خواند. کتاب محبوب مادرش بود و بعد از خواندن کتاب، حدس زد شاید دقیقا دلیل آنکه مادرِ اونگاریشاش، نمیتوانست با سرزمین جرمنها کنار بیاید، این است که […]
روایتی از آیینی مادرانه در روز جهانی غذا
طبقه دوم از آسانسور پیاده شدم، ترجیح دادم طبقه طبقه از پلهها بالا بروم و به قورمهسبزی که مادرم میپخت فکر کنم. مادر با دقت فراوانی سبزیهای قورمهسبزی را انتخاب میکرد. روز قبلش میرفت میدان ترهبار نیشابور و سبزی تازه میخرید. سبزیهای نیشابور معروفند به خوشمزگی. نیشابوریها هیچوقت سبزی را فلهای نمیفروشند. از همان قدیمها […]
طنز انتقادی اگر سواد خواندن داشت خودش را دار میزد
نویسنده در پایان میگوید که این چیزهایی که در کتاب مطرح کرده را سالها ندیده و بعد که از این فضا بیرون زده چشمهایش حسابی روی آنچه تا امروز گذشته و میگذرد باز شده. سایت نشر هم توضیح داده که ما اینجا با یک نویسنده طرفیم که قرار است با طنز انتقادی حسابی کیفورمان کند. […]
ظرفیت مغفولی که در خدمت کتاب و کتابخوانی نیست
حالا بگذارید از طرف ناشران یعنی همان کسانی که پشت سفارشها هستند، به ماجرا نگاه کنیم. ناشران سفارش را هم موقعیت و فرصت کاری خوبی برای نویسنده و هم دستاوردی برای خودشان میدانند تا سبد محصولاتشان را پرمایهتر کنند و جواب نیازهای بازار را بدهند! ناشران مثل هر تولیدکننده در هر صنفی دوست دارند جنسشان […]
جنگنده یا منفعل، مسئله این است
برای نوشتن، یک شخصیت پروتاگونیست یا قهرمان، یک آزمایش و یک خط داستانی لازم است. قهرمان کسی است که دل به کنش میزند. در واقع این کنش اگر نباشد، قصهای هم پدید نمیآید و قهرمان و خط داستانی هم نداریم چرا که از درجا زدن و توقف و سکون، قصهای خلق نمیشود. نویسنده در جریان […]
روایتی از عاشقانههای یک ماه
کدام پسر را در دنیا میتوانی پیدا کنی که هفت ساله باشد و اول مهر راهی مدرسه شده باشد و موهایش را به باران سپرده باشد، لیلی کند، بخندد و اصلا فکر نکند که قرار است به مدرسه برود که چه کند، چه یاد بگیرد؟ دختری که لیلیکنان اول مهر به مدرسه میرود، زنی است […]
چیزی که آن موقع کمی آزارش میداد، عینک قاب کائوچویی صورتی روشنش بود و موهای کمرنگ پشت لب که یکباره برای اولینبار به خارش افتاده بودند. فکر کرد نکند کرمپودر ساویز ارزانی که یواشکی خریده بود و برای اولین بار مالیده بود به صورتش، دارد بلایی سر پوستش میآورد. راهش را از میان جمعیت باز […]
روایتی از مردانی که نامشان در رگرگ شهر جاریست
گاهی، سطرهای قصه در گذر زمان کمرنگ شدهاند، به راحتی نمیشود خواندشان. با یک نسخه خطی کمیاب طرفی که یا باید خیلی وقت بگذاری و مثل کارشناسهای مرمت آثار باستانی تو هم ترمیمش کنی و یا باید با شیدایی بزنی به وادی خیال و خودت قصه قدیمی آن اسم را از نو خلق کنی. اسمها، […]
نقدی بر چهارمین جلد از مجموعه «کآشوب»
برای نوشتن از «رهیده» از آثار قبلی مجموعه کمک میگیرم چرا که اکنون پدیده «کآشوب» به چنان پختگی در آثار مناسبتی ما رسیده که خودش به تنهایی گفتمانی تازه خلق کرده و میتوان هر جلدش را نسبت به مفروضات همین گفتمان سنجید. خواندن از مواجهههای شخصی با روضه برای من مثل امکانِ تماشای عزاداریهای معروف […]
مروری بر سه تجربه زنانه در ناداستاننویسی
ـ منم تمامِ اُفق را به رنج گردیده [2] «کمونیستها را مجاهدین کشتند، مجاهدین را طالبان، طالبان را آمریکاییها…روزنامهها و سایتهای خبری پُر از ارقام است: ارقام تبدیل قهرمانان به جنایتکارانِ بعدی…»[3] افغانستان نه یک تَن که حالا دیگر یک رنجِ واحد است، دست و پنجه نرم کرده با بیماریهایی گوناگون، منتشرشده در تمامِ اعضا […]
کپیرایتر را با کپیرایت اشتباه نگیرید!
اما با فرض اینکه شما یا با کپیرایتر بودن (لطفاً با Copyright اشتباه نگیرید، copywriter منظور است) یا کارشناس تولید محتوا بودن سر و کار داشتید یا دارید، میتوانم بگویم این کتاب یک جورهایی مثل خاطرات یواشکی ولی دستهجمعی دانشجوهای سراسر کشور است، که وقتی سالها بعد از فارغالتحصیلی دور هم مینشینند و باهم آن […]
دَه قانون طلایی برای داستاننویسان
قانون اول- دیوانهوار مطالعه کنید البته بهتر است این کار را تحلیلی و موشکافانه انجام دهید. خب نمیگویم که کار آسانی است چون هر قدر یک رمان بهتر و گیراتر باشد حواس آدم کمتر به فنون به کار رفته در آن پرت میشود، با اینحال بهتر است که از این فنون سر در آورید چون […]