الفبای تقلب گرچه اسم یکی از داستانهای این کتاب است اما میتواند به طنزنویسان جهان در زمینه خلق شوخی تقلب برساند.
نویسنده در «خانه مغایرت» در موقعیتهای گوناگون و متفاوت به نتایج گریزناپذیر تکفرزندی نقب میزند. مانند موقعیتی که در آن سعید عاشق میشود و حالش خوب نیست، آرزو میکند کاش خواهر بزرگتری داشت تا میتوانست با او در این مورد
بینوایان با تمرکز بر مسیحیت، توانسته ریشه الهیاتی انقلاب فرانسه را دریابد یعنی آنجا که رقابت (و جدال و کشمکش و تضاد و جنگ و نفی)، برای حفظ بقا، به اجبار یاریگری را به رسمیت میشناسد.
اواسط داستان «دروازه مردگان»، به دروازهای میرسیم که فقط برای مردگان است، مردگانی که پخش شدهاند در سطح زمین.
نویسنده «وقتی خورشید خوابید» نتوانسته ایدههای خوب خود را به درستی پردازش کند تا بتواند حرفی را که به دنبالش است بزند.
ژوزه ساراماگو در این کتاب با سبک رئالیسم جادویی سعی در نمایش تصویری از نادانی و جهل در پس کوری با تصویری استعاری به خواننده دارد.
هستی در «جزیره سرگردانی» نماینده زنان طبقه روشنفکر و خواهان رسیدن به مقام «زن نو» در جامعهای است که هنوز به مفهوم مشارکت اجتماعی آگاهی وجود ندارد.
نکتهای که نیلوفر نیکبنیاد در نوشتن این بخش از داستان به آن اشاره کرده است، دقیقا نکتهای است که نوجوانان با آن بهصورت ناخودآگاه درگیر هستند. قهرمانسازی آنها از کسانی که نوجوان را تشویق میکنند یا نوجوان با آنها راحت
کاپولا همانقدر از جنگ ویتنام ناراحت بود که کنراد از سیاستهای کشورهای اروپایی و استعمار کشورهای ضعیف.
مجید قیصری معتقد است: همیشه میگویم ما داستاننویس زیاد داریم ولی ادبیات کم داریم.