کتابخانه نیمهشب، کتابی است مخصوص حسرتهای زندگی ما، کتابی برای درس گرفتن از گذشته، بهتر بگویم، برای عبور کردن از گذشته.
«آخر داستان» روایت زندگی مترجم و استاد دانشگاهی است که عاشق شده و به آخر و عاقبت همه عشقها مبتلا شده، معشوق گذاشته و رفته.
شبهای روشن اثر فئودور داستایفسکی یک عاشقی در میانه نزاع سیاسی است.
ممکن است تصور کنید که رمان «وقت بودن» از آن دسته از رمانهای مردانه است و فضای خشک و خشنی دارد، اما حقیقت عکس این است.
اگر از کلیشه فراری هستید، «کتابخانه نیمهشب» را نخوانید، اما اگر اعتقاد دارید که لابهلای کلیشه هم میتوان تصاویر تازه یافت؛ سری به این کتاب بزنید.
این کتاب جزو معدود کتابها و اولین آنها است که درباره ادبیات عمان به فارسی منتشر میشود و قابل تحسین است.
جلال در پی آن است تا به سبک و سیاق نویسندگان واقعگرا (رئالیست) داستانش را بنویسد. امّا از آنجا که شیوه بیانش انتقادی است، یادآور «گورکی» در روسیه است.
کتابخانه نیمهشب درونمایه روانشناختی دارد یعنی داستان قائم بر یک اختلال روانی شیوع یافته در عصر حاضر است به نام افسردگی.
«جان بها» تقابل دو انتخاب است، انتخاب ابراهیم و انتخاب حسین. رمانی که میتوانست بسیار قویتر عمل کند اما در دام شتابزدگی میافتد.
کتابخانه نیمهشب جنسش از جنس همان نوریست که کسی بعد از یک پیمایش طولانی و خستهکننده در تونلی تاریک و ظلمانی، دست آخر در انتهای مسیر میبیند.