17 خرداد 1402
Tehran
9 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

داستان‌های ایرانی

نویسنده در «خانه مغایرت» در موقعیت‌های گوناگون و متفاوت به نتایج گریزناپذیر تک‌فرزندی نقب می‌زند. مانند موقعیتی که در آن سعید عاشق می‌شود و حالش خوب نیست، آرزو می‌کند کاش خواهر بزرگ‌تری داشت تا می‌توانست با او در این مورد

نویسنده «وقتی خورشید خوابید» نتوانسته ایده‌های خوب خود را به درستی پردازش کند تا بتواند حرفی را که به دنبالش است بزند.

هستی در «جزیره سرگردانی» نماینده زنان طبقه روشن‌فکر و خواهان رسیدن به مقام «زن نو» در جامعه‌ای است که هنوز به مفهوم مشارکت اجتماعی آگاهی وجود ندارد.

شخصیت‌های کتاب ساحل تهران آدم‌هایی‌اند که در جامعه امروز ما کمتر دیده می‌شوند. نه خودشان تمایل به دیده شدن دارند و نه حتی افراد جامعه می‌بینندشان.

قلم نویسنده در «شب و قلندر» از هنرهایی پرده برمی‌دارد که در کمتر داستان ایرانی معاصری شاهد آن هستیم.

فروغ که دختری‌ست بی‌پیوند شده، در چنبره ضرورت بقا گیر افتاده و در تنگنای معامله کردن خویش با مشتری‌های شهر نو بر سر زنده ماندن، چون غریقی در آستانه خفگی فقط و فقط دست‌وپا می‌زند.

«امانت گندمزار» داستانی تروتمیز و بی‌حاشیه از بخشی کوچک اما مهم از تاریخ معاصر ایران است.

متال باز از معدود رمان‌های اخیر فارسی است که حسابی برای خواندنش سر و دست باید شکست!

پس از بیست سال پیام روشنی دارد، سیاهی اسلام اموی را کنارِ سپیدی اسلام علوی به نمایش می‌گذارد.