کتاب «به من دست نزن» آن اندازه گرفتار سادگی و روزمرگی تجربه زیسته نویسنده شده که به پایان بردنش هم کار بسیار سختی است. نویسنده حتی نتوانسته نثر مطلوب و استانداردی خلق کند.
دستاورد ارزشمندی که میتوان از دل قصههای «ساعت دنگی» بیرون کشید، مبادله امید است. صرف نظر از زوایایی که داستان از زن مطرح میکند. نویسنده در هیچ کدام از داستانهایش زن را موجود منفعل و از پیشباختهای نمیداند.
غزاله علیزاده نویسندهای عادی نبود. او کلمههای عادی را به واژههایی تبدیل میکرد که روایت و قصه و تکنیک و شخصیت و فضاسازی و توصیف و گفتوگوهای بین آدمهای داستانش را عریان پیشِ روی خواننده رها میکرد.
«قربانی شهریور»، مجموعه چند روایت پراکنده از تجربیات شخصی آدمهایی شبیه خودمان است. آدمهایی که زیر سقف آسمان همین مملکت زندگی میکنند و مثل همه افراد دیگر با مسالهای به نام مسکن مواجه هستند. این مواجهه گاه از جنس زندگی
بعضی شهرها خودشان قصهاند اصلا. از گذشتههای دور انگار در کوچههایشان که راه میرفتهاند تا همین امروز که ما راه میرویم، مدام صدایی به گوش میرسد که میگوید «یکی بود، یکی نبود». شیراز یکی از همین شهرهاست که هرچند به
گلی ترقی زن پراکندهای است که در کتاب «بازگشت» از او نام برده. کسی که با اینکه سالهاست مهاجرت کرده اما رنج عمیق تنهایی و غربت را به دوش میکشد و با نفس خاطراتش را زندگی میکند. او همانی است
«نشان حُسن» پیوندی میان رمان تاریخی و ادبیات آیینی است که تلاش میکند بیش از آن که از وقایع عاشورا حرف بزند از مسیر رسیدن به عاشورا سخن بگوید.
محور اصلی رمان «یوما» همانطور که از نامش پیداست، به وجه مادر بودن حضرت خدیجه(س) مرتبط است. بزرگ بانویی که بیش از 1400 سال پیش در جامعه عرب جاهلی با حفظ حیا و پاکدامنی در حین انجام وظایف همسری و
به لحاظ داستانی هیچ چیز ارزشمندی در «نوبت ناتانائیل» دستتان را نمیگیرد. اما اگر به کتاب به چشم یک پاورقی مدرن از حسینقلی مستعانِ زمانه نگاه کنید شما درستترین زاویه را انتخاب کردهاید.
«ماتی خان» روایت یک اعتراض است، اعتراض قبیلهای که قصد ندارد اجازه دهد زیر چرخدندههای مدرنیته وارداتی رضا پهلوی و نامردمی ماموران دولتی له شود و فرهنگش دیگرگونه شود.