«ماهیها نگاهم میکنند» با وجود تمام پیامهای پوچانگاری که بازتاب میدهد به یک دلیل ارزش مطالعه دارد و آن هم به خاطر احترامی است که برای جایگاه انسان بدون در نظر گرفتن قراردادهای اجتماعی قائل است.
رومن گاری در رمان «زندگی در پیش رو» همانقدر که واضح و روشن از تیرگیها نوشته از مهر انسان غافل نشده که مهر نجاتدهنده است. پایان رمان آنقدرها هم تلخ نیست. بیشتر از تلخ، تکاندهنده است.
ژان پل سارتر مسیر گریز از آزادی و مسئولیت را در رمان «تهوع» اثر تا رسیدن به آزادی و آگاهی را پی میگیرد. مسیری که تمامی ما باید آن را طی کنیم تا قهرمان زندگی خود باشیم.
«سقوط» نقطه تلاقی ادبیات و فلسفه کامو است. یک رمان فلسفی کامل که همچون همنوعانش سعی میکند تا هم ویژگیهای یک داستان خوب و پر کشش را در خود جای دهد و هم در زیر بنای محتوای خود، اندیشههای مؤلفش
«من او را دوست داشتم» عاشقانهای در ستایش زندگی، قدردانی از لحظهها و پذیرش اشتباه است.
رمان «محاکمه خوک»، کتاب «آخرین روز یک محکوم» نوشته ویکتور هوگو را به یاد میآورد. هوگویی که معتقد است هیچ هدفی والاتر، مقدستر و باشکوهتر از مشارکت و تلاش برای لغو حکم اعدام نیست.
نوشتن درباره «سمفونی پاستورال» کار راحتی نیست، همانطور که نوشتن از عشق راحت نیست. در یک کتاب که اعترافی بلند است شاهد شکل گرفتن عشقی هستیم که یکطرف این عشق سعی در انکار آن دارد و طرف دیگر هم تصور
«سکوت دریا» به عنوان یکی از آثاری شناخته میشود که شرایط روانی حاکم بر جامعه فرانسه را در روزگار جنگ جهانی دوم بازتاب میدهد اما این یگانه نکته ارزشمند کتاب نیست.
«پرواز ایکار» اثریست درخشان و خاص از ادبیات فرانسه که نمیدانم چرا تا به امروز در ایران ناشناخته و گمنام باقی مانده است.
رمان «همه میمیرند» کتابی اگزیتانسیالیستی است که در ستایش زیستن نوشته شده، چنانکه در جایی از کتاب میخوانیم: «روزی همه میمیرند اما پیش از آن زندگی میکنند».