اواسط داستان «دروازه مردگان»، به دروازهای میرسیم که فقط برای مردگان است، مردگانی که پخش شدهاند در سطح زمین.
نکتهای که نیلوفر نیکبنیاد در نوشتن این بخش از داستان به آن اشاره کرده است، دقیقا نکتهای است که نوجوانان با آن بهصورت ناخودآگاه درگیر هستند. قهرمانسازی آنها از کسانی که نوجوان را تشویق میکنند یا نوجوان با آنها راحت
نویسنده در این کتاب مسئولیت سنگینی را به نوجوان داستان داده است. شاید زمانی که مخاطب این کتاب را میخواند، با مری کال همذاتپنداری کند و خودش را جای او بگذارد.
یادآوری و بازآوری داستان انسانهای نمونهای که هم زور بازو داشتند و هم اخلاق نیکو، برای نسل مخاطب اینگونه کتابها اقدامی پسندیده است.
تلنبار شدن خشم و اندوه، برای هرکسی و در هر سنی میتواند آسیبزا باشد. مخصوصا در سنین نوجوانی. برای همین است که فرزانه رحمانی نخواسته است ضرورت وجود گفتوگو را در قالبی مستقیم به خواننده نوجوان القا کند.
فرهاد حسنزاده در بازنماییِ عشقهای نوجوانی برای نوجوانان خوب عمل کرده و توانسته در فرامتن داستان به مفاهیمهای عمیقتر هم اشاره کند.
دقت کردهاید که شعرهای بچهها ترکیبی از جملهها یا شبهجملههای خیلی کوتاهاند، تا هم راحت فهم بشوند، هم راحت به خاطر سپرده شوند و هم راحتتر به زبان بچه بنشینند؟ دختر آقا لکلک، مجموعه شعرهای مریم اسلامی، هم همین ویژگی
نویسنده در مجموعه «دو خط شاهنامه» بیان مختصری در شرح داستانهای شاهنامه داشته است. در واقع خواندن این داستانها مقدمهای است برای رجوع کردن به منابع گستردهتر دیگر که در مورد شاهنامه نوشته شدهاند.
نویسنده از لحظه کودکی تا کهنسالی را در چند اپیزود واضح به تصویر کشیده است و خواننده را با خودش به دنیای شگفتانگیز زیستن میکشاند.
این کتاب بیشتر از آنکه برای نوجوانها جذاب باشد، کمککننده والدها و مربیهایی باشد که نمیدانند چرا نگرانیهایشان آنها را هر روز از بچهها دورتر میکند