«سووشون» یکی از بینظیرترین رمانهای معاصر ادبیات فارسی است. شاید سیمین هنگام نوشتن این رمان در دریای خیال و احساسات خود غرق بود که توانست چنین اثر ماندگار و باورپذیری خلق کند.
سوران سرد از نکبت جنگ حرف میزند و توانایی عجیب بشر در از بین بردن همنوعش. از فتح قلههای رذالت که گاهی به غمبارترین شکل ممکن رقم میخورد.
لیلی با وجود روانشناسانه بودنش یک داستان اجتماعی هم محسوب میشود. اجتماع ما پر است از زندگیهای مشترکی که زن و مرد آنها درگیر فراز و فرود مشکلات شدهاند و هر کدامشان یک الگوی مواجهه خاص خودشان را با آن
رمان آواز کشتگان روایتگر زندگی یک روشنفکر مبارز است که در راه مبارزه با رژیم پهلوی، رنجها و سختیهایی را تحمل میکند.
غمسوزی داستان آدمهای خوبیست که نقش بازی نمیکنند، تصنعی در کلام و رفتار ندارند و تا آن جا که باید در بستر قصه شکل گرفتهاند.
فصل توتهای سفید که ریتم خوبی دارد و همانطور که گفتم خردهروایتهایش نیز جذاب است از فقدان قصهای که آن را روی پا نگه دارد رنج میبرد.
نویسنده «خیمه ماهتابی» با زبان قصهگو و خودمانی اطلاعات و وقایع تاریخی را به خواننده کم سن و سال خود توضیح میدهد.
موضوعی که در هرجای «فصل توتهای سفید» ردپایی از آن به چشم میخورد، در اصل مظلومیت زنان است؛ چه ایرانی و چه خارجی.
فصل توتهای سفید از حضور موثر مرد خالیست. مردان قصه زنانشان را از خود راندهاند و خود نیز در میانه داستان گم میشوند.
اگر رمانی میخواهید که ملغمهای از زندگی قبایل و طوایف عرب، آداب زندگی شیخنشینهای خوزستان و عشیره آنان، حضور انگلیس برای بهرهبرداری از منابع نفتی و هیجانات روزگار قاجار باشد، «دشتهای سوزان» را از دست ندهید.