من مخاطب داستان «آبنبات هلدار» را مخاطب جدی ادبیات نمیدانم. زیرا طنز ادبی باید در درون خود نقد مفصلی بر مفاهیم انسانی مطرح کند و دغدغهمند باشد اما «آبنبات هلدار» نگاه و توجهش را معطوف مقوله رنج نمیکند و بیشتر
«آبنبات هلدار» رمان طنزی است که میتوان آن را بلند خواند و خجالت نکشید. البته اگر اهل خجالت کشیدن باشید!
برخی اشارات تاریخی به وقایع و پدیدههایی که در روزگار مردمان دهه شصت نقش جدی داشته است ازمواردی است که میتواند کتاب و داستان «آبنبات هلدار» را برای آدمهای همان موقع، جذاب و خواندنی کند.
«آبنبات هلدار» سفری شیرین به سالهای پرالتهاب کشور است. در واقع هرکدام از روایتها، علاوه بر ساختار روایی و آغاز و پایان متناسب، مسائل مختلف فرهنگی و اجتماعی خاص آن سالها را در خود گنجانده است.
«آبنبات هلدار» برای یک استراحت چندساعته گزینه خوبی است؛ استراحتی که همنشین آن کلمه و کتاب باشد. در واقع اگر دنبال کار کمرشکن و متفکرانهای هستید خودتان را اذیت نکنید، مهراد صدقی میخواهد شما را بخنداند.
نویسنده رمان «عاشقی به سبک ونگوگ»، انسان و کرامت وجودی انسان را خوب میشناسد و تصاویری که از مضامینی چون عشق، دلتنگی، محرومیت و رنج میسازد تصاویر ملموس و واقعی هستند.
«عاشقی به سبک ونگوگ» ابتدا و میانه جذابی دارد، توصیفات شاعرانه و دلچسباند. روایتی از کاجهای بلند تهران که زخمآلودند و مطمئنا در ذهن میمانند، اما فصل آخر که به فضایی روستایی میرسد، کاملا با فضای سه فصل قبل متفاوت
در «عاشقی به سبک ونگوگ» نقاط ضعف کتاب مانند زنجیرهای علت و معلولی به یکدیگر متصل هستند و هریک از این ضعفها، ضعفی دیگر را با خود همراه کرده است.
رمان «عاشقی به سبک ونگوگ» با رویکرد تاریخی اشارههایی جدی و غیرقابل انکار به جریان روشنفکری دارد.
«ماتی خان» به هیچوجه مخاطبش را به ورطه کسالت نمیاندازد. در این سیاحت شگفتی که عبدالرحمن اونق ترتیب داده است؛ میتوانیم در دشتهای فراخ ترکمن صحرا پرسه بزنیم.