روایت سختیهای کار و همت آقای توکلی (مربی و مسئول گروه) در کتاب «مادر برام قصه بگو» میتواند نمودار خوبی از کار فرهنگی باورمند به آرمانهای انقلاب اسلامی باشد.
روایت این کتاب را باید از نابترین روایتهای زنانه از جنگ دانست، روایتی جزئی همراه با شادابی و امید به زندگی، که اصلیترین خصوصیت زنانگی نیز هست. نسرین باقرزاده در این کتاب از خرمشهری حرف میزند که برای همه ما
کتاب «ساجی» میتوانست یک روایت معمولی از یک زندگی معمولی در زمانه جنگ باشد. روایت یک زندگی هفت ساله که با توجه به اقتضاء آن زمان، شرایط و محدودیتهایی داشت. اما «ساجی» یک روایت خوب از منظر یک زن جوان
راوی و نویسنده هر دو ساده و صمیمی پیش رفتهاند و نسرین باقرزاده زندگی واقعیاش را آنقدر واقعی روایت کرده که میشود با او به سالها قبل قبر سفر کرد و جهان و زندگی را از دریچه چشمهای نگاه کرد.
«ساجی» روایت دردهای یک همسرِ شهید را به صورت اجتماعی و همراه با توصیف وضعیت فرهنگی جامعه در دوران دفاع مقدس ارائه کرده و به همین دلیل تاثیرگذاری عمیقی بر مخاطب دارد.
آنچه در میان طعم خاک و خون و بوی گوشت سوخته و باروت نفس میکشد، زندگی است و همین زندگی، نقطه قوت روایت «ساجی» است.
مخاطب در این کتاب با راوی عاشقی میکند، شاد میشود، میخندد و گریه میکند. رنج مهاجرت و بیخانمانی میکشد، با صدای بمب و انفجار بر خود میلرزد و در تشییع پیکر اعضای خانواده و دوستان او شرکت می کند.
اگر شما هم نگران چینی زیبای روایت رسمی از جنگ هستید، توصیه میکنم هیچگاه سمت کتاب «ساجی» نروید.