«سازمان مجاهدین خلق» روی دور تند
مخلوقات اشرف!
کتاب سعی میکند زیادهگویی نکند ولی حرف مهمی را هم از قلم نیندازد تا کسی که میخواهد مروری اجمالی و آشنایی گذاریی با سازمان پیدا کند بتواند از دریچه این کتاب به سازمان و فعالیتهایش نگاه کند.
چند نکته درباره «مهاجر سرزمین آفتاب»
چون دُر، کمگو و گزیدهگو
«مهاجر سرزمین آفتاب» روایتی متفاوت از تمام روایتهایی است که درباره مادران شهدا نوشته شده، زیرا هم راوی و تجربیات و سلوکش متفاوت است و هم شیوه چیدمان اطلاعات در کتاب متفاوت است.
نمودار سختی کار فرهنگی برای انقلاب به روایت «مادر برام قصه بگو»
چشم اسفندیار کتاب، تدوین
روایت سختیهای کار و همت آقای توکلی (مربی و مسئول گروه) در کتاب «مادر برام قصه بگو» میتواند نمودار خوبی از کار فرهنگی باورمند به آرمانهای انقلاب اسلامی باشد.
صدای انقلاب از حنجره میرزاوندی در گوش تاریخ میپیچد
تا نفس داشت جنگید!
کتاب «تا نفس دارم میجنگم» با وجود حجم اندک، کتاب شریفی است که از مردی بزرگ سخن میگوید، مردی که هنرش را تا آنجا که توان داشت برای آرمانش خرج کرد.
«روز ملخ» بیانیه نمیخواند
کابوس یک رویا زیر گنبد شادی!
«روز ملخ» رمان جمعوجوری درباره هالیوود است. اما اگر انتظار دارید که نویسنده در رمانش خیلی برجسته و درشت درباره هالیوود حرف زده باشد باید همین ابتدا آب پاکی را روی دستتان بریزم که خبری از این حرفها نیست. در
«آبنبات هلدار» شما را به یک استراحت دعوت میکند
سرسرهبازی با طنز
«آبنبات هلدار» برای یک استراحت چندساعته گزینه خوبی است؛ استراحتی که همنشین آن کلمه و کتاب باشد. در واقع اگر دنبال کار کمرشکن و متفکرانهای هستید خودتان را اذیت نکنید، مهراد صدقی میخواهد شما را بخنداند.
طبقه اجتماعی در روایت زندگی افراد نادیده گرفته میشود
پرسشهایی بیجواب برای تاریخ
«برخیزید» روایتی است از سالهایی که افراد برای یک آرمان مشترک کنار هم ایستاده بودند و با حداقلی از امکانات و وسایل کارهایی کردند که شاید دیگر تکرار نشود.
روایتی از سیودو سال اسارت در زندانهای شاه
سفر قهرمان پشت میلههای پهلوی
کتاب «خاطرات صفرخان» از آن آثاری است که تصویری دقیق از سیر مبارزه و نحوه برخورد حکومت پهلوی با مخالفان و ناراضیان ارائه میکند
«رنج بیپایان عشق» کلیشه زندانبان و زندانی را میشکند
زندانبان عشق
«رنج بیپایان عشق» یک روایت جذاب و انسانی از زندانبانی است که درهای درونش را به روی حقیقت نمیبندد. او به این بهانه که مامور است و معذور گوشها و چشمهایش را نمیگیرد تا صداها را نشنود. او در تاریکی
«هشت میلیمتر از انقلاب» نمیخواهد تاریخ بسازد
انقلاب با دست خالی
«هشت میلیمتر از انقلاب» نمیخواهد تاریخ بسازد. میخواهد آنچه بوده را نشان دهد. قرار نیست از یک حادثه بزرگ و تاریخی حرف بزند. میخواهد نشان دهد یک نفر در یک زمان چگونه میتواند در جای درستی باشد و قدر موقعیتی