10 فروردین 1403
Tehran
9 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

پربازدیدترین تگ

هر کس به من بگوید پیر شده‌ای خودش پیر است، موهای سفید نشانه پیری نیست، من هنوز خیلی جوانم. آن‌قدر که مداوم بخواهم اثر هنری تازه خلق کنم، فکر کنم، زندگی را نفس بکشم. بارها و بارها از پنجره خانه‌ام

یکی از لذت‌های زندگی‌ام این است که به تماشای بالرین‌های کوچک قرمز رنگی بنشینم که سفره هفت‌سین را زیباتر می‌کنند.

به لحاظ داستانی هیچ چیز ارزشمندی در «نوبت ناتانائیل» دستتان را نمی‌گیرد. اما اگر به کتاب به چشم یک پاورقی مدرن از حسینقلی مستعانِ زمانه نگاه کنید شما درست‌ترین زاویه را انتخاب کرده‌اید.

شخصیت «تئو» در مان «محرمانه میلان» نماد انسان معاصر رانده از اینجا و مانده از آنجاست نه فقط یک افغانستانی و نه فقط یک ایرانی.

پروانگی داستایفسکی از «جنایت و مکافات» شروع می‌شود. در «جنایت و مکافات» است که در آن «وجدان اخلاقی» را در داستانش می‌سازد.

رومن گاری در رمان «زندگی در پیش رو» همان‌قدر که واضح و روشن از تیرگی‌ها نوشته از مهر انسان غافل نشده که مهر نجات‌دهنده است. پایان رمان آنقدرها هم تلخ نیست. بیشتر از تلخ، تکان‌دهنده است.

نمونه‌های داستانی بسیارند که هر کدام از برف به نیتی استفاده کرده‌اند. حالا شما هم شال و کلاه کنید که می‌رویم برخی داستان‌های برفی که با برف در ذهنمان ماندگار شده‌اند، مرور کنیم.

«آبنبات هل‌دار» برای یک استراحت چندساعته گزینه خوبی است؛ استراحتی که همنشین آن کلمه و کتاب باشد. در واقع اگر دنبال کار کمرشکن و متفکرانه‌ای هستید خودتان را اذیت نکنید، مهراد صدقی می‌خواهد شما را بخنداند.

اون قیافه خوشگل و هیکل باریکتو برداشتی آوردی قاطی این همه زن زشت‌شده‌ چپرچلاق؟! که همه‌شون مدت‌هاست حسرت یه رژ به دلشون مونده؟ که نصفشون اصلا لبی ندارن برای رژ! بعد تو برای من ماتیک قرمز می‌زنی؟!

جمشید ملک‌پور در «باد نوبان» نگاه منتقدانه‌ای به جایگاه زنان در جامعه سنتی جنوب دارد.