روایتی از یک آری و هزار اندوه
احمد اگر شهید شد، فخری زندهست
«پاییز آمد» با شهادت احمد تمام میشود که ایکاش نمیشد. راوی ما هنوز زنده است، میتواند از روزهای بعدش بگوید، میتواند همچنان بار روایت را به دوش بکشد؛ چنان که بار زندگی را.
«کتابخانه نیمهشب» و روایتی از زندگیهای نکرده
اگر از کلیشه فراری هستید این کتاب را نخوانید
اگر از کلیشه فراری هستید، «کتابخانه نیمهشب» را نخوانید، اما اگر اعتقاد دارید که لابهلای کلیشه هم میتوان تصاویر تازه یافت؛ سری به این کتاب بزنید.
«جان بها» و شتابزدگی در روایت
بر دوراهی انتخاب
«جان بها» تقابل دو انتخاب است، انتخاب ابراهیم و انتخاب حسین. رمانی که میتوانست بسیار قویتر عمل کند اما در دام شتابزدگی میافتد.
قهرمانان واقعی «هفت روز آخر» را از یاد نخواهید برد
دستنوشتههایی که سوزانده نشد
«هفت روز آخر» اثریست که قهرمانانش واقعیترین وجه از خودشان را نشان میدهند و همین باعث میشود تا تلخی این خاطرات را از یاد نبریم.
روایتی از دل مردمان کویر
لیکوهای یک مرد زخمی
اگر به دنبال اثری میگردید که مردمانش با زبان خودشان حرف بزنند، اصطلاحات خودشان را داشتهباشند و آیین و رسومشان را به شما نشان دهند؛ «تاریک ماه» انتخاب خوبیست.
گیر افتادن شخصیت داستان بین ملکتاج و دکتر مصدق
دو راهی جنونآمیز آرمان و عشق
لحظههای جنون دکتر نون و شرمندگی از شکستن روح ملکتاج، انکار عشقش به او و تصویرِ نامههای عاشقانه خوب شکلگرفته و توانسته با حسرت از گذشته دوری پرده بردارد که میشد آرمان و عشق را کنار هم داشت و هیچکدامشان
مروری بر تازهترین اثر محمدرضا بایرامی
جامانده در زمان
«شکارچیان ماه» فرصت کشف روابط میان شخصیتها را به مخاطب میدهد و تصاویر تازهای از جنگ میسازد.
تصویر بیپرده تولستوی از مرگ
در ورطه جان دادن!
مرگ در این اثر چهره زشتی دارد، از پا میاندازد، تاب و توان را میگیرد، عقل را زائل میکند و وادارت میکند تا به دلیل این عذاب پی ببری.
«سلولهای بهاری» و قهرمانی بیادعا
دانشمندی که دوست داشتن یادمان میدهد
سلولهای بهاری روایت اشک و لبخند است، روایت زمین خوردن و بلند شدن، روایت پای چیزی ماندن و برایش جنگیدن تا انتهای راه، حال آن که علم را انتهایی نیست.
راه دشواری که نویسنده «عقیله» انتخاب کرده است
نامه سرگشاده به پیامآور کربلا یا مستندنگاری؟!
«عقیله» در واژه به معنای زن ارجمند و گرامیست، نفیس و باارزش نیز خوانده شده، مرور زندگانی زنیست که ظلم را فریاد زده و از احدی نترسیده است.