آلبر کامو در جستجوی چرایی سقوط انسان
سقوط با گناه نخستین
رمان «سقوط» پر از مضمون گناه نخستین و از دست رفتن معصومیت است. کامو همیشه مجذوب این سوال بود که چرا آدمها کارهای بد میکنند، اما پیشتر همیشه از این سنت یهودی ـ مسیحی پرهیز کرده بود که گناه را
ریشخند کردن لیبرالیسم و مارکسیسم با «طاعون»
آزادی، مبارزه است
با «طاعون»ِ کامو، یک خواننده معمولی هم میفهمد که چطور آزادی نیازمند مبارزه است و بدون آن، اثری از انسان باقی نخواهد ماند که بخواهد آزاد باشد یا نباشد.
تلاقی ادبیات و فلسفه آلبر کامو در «سقوط»
ما آدمهای نابابی نیستیم
«سقوط» نقطه تلاقی ادبیات و فلسفه کامو است. یک رمان فلسفی کامل که همچون همنوعانش سعی میکند تا هم ویژگیهای یک داستان خوب و پر کشش را در خود جای دهد و هم در زیر بنای محتوای خود، اندیشههای مؤلفش
تصویر جولین بارنز از غایت یک آرمان در «هیاهوی زمان»
زیستن در عصرِ «شب»
جولین بارنز با سوژه قراردادن زندگی شاستاکویچ غایت جامعهای را نمایش میدهد که روزی با آمالی آرمانی و با هدف ساختن بهترین زندگی برای مردمانش تشکیل شد و در آخر جز هراس و وحشت و سانسور و ممنوعیت دستاورد دیگری