06 اردیبهشت 1403
Tehran
9 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

روز مادر تگ

خون‌هایی که راه افتاده‌اند روی صورتش را پاک می‌کنم. سرچشمه پیدا می‌شود. قاچ روی ابرویش دلم را ریش می‌کند… تو مادری! باید قوی باشی!

من با چشمان خودم دیدم چشمان مادر خیس اشک شد. مثل وقت‌هایی که صبح جمعه تنهایی ندبه می‌خواند. داستانم جواب داده بود. دوست داشتم یک نفر آن نگرانی مادر را بفهمد و حالا یک نفر متوجه‌اش شده بود. مالک واقعی