«سدنصرالدین» روایت گذشته فراموش شده است
از یاد رفتگان
امیر خیام با قلم جذاب و خاطرات اصیلش توانسته در کتاب سدنصرالدین خواننده را همراه دنیای کودکی خود کند. دنیایی که شاید سخت اما حسرتبرانگیز است.
روایتهایی با محوریت یک خانه
خاطرات بهمثابه قورمهسبزی
«بچه طهرون» دغدغههای زیادی را در کتاب گنجانده است که مهمترین آن شاید فرهنگ اصیل ایرانی و مفهوم خانواده است.
مروری بر یک کتاب و اینکه چرا زندگینامه مینویسیم؟
خودافشایی تا کجا؟
از نقاط قوت کتاب سدنصرالدین میتوان به اصطلاحات و لحن خوب شخصیتها اشاره کرد؛ نویسنده به خوبی لهجه تهرانی و لحن هر کدام از ساکنان خانه را منتقل کرده است.
پای خاطرهنویسی یک بچهطهرون
سهم مردم در ساخت تاریخ
امیر خیام در «سدنصرالدین» توانسته است تا حد زیادی بخشی از تاریخ و جغرافیایی فرهنگی ایران را در تهران پنجاه سال پیش روایت کند. خاطرهنویسی سهم عامه مردم از ادبیات است.
جای خالی نخ تسبیح در روایتهای امیر خیام
این زبانِ گرم چیزی نمیگوید
معمولا در نوشتن آثاری از این دست که به قالب ادبی متعهد نیست، نویسنده پیام خاصی مد نظر دارد که میخواهد آن را برساند یا یک برهه را منسجم تعریف کند تا برداشتی داشته باشد، اما این اثر چیزی نمیگوید.
مثبت و منفی تهراننوشتههای یک بچهطهرون
سخنگوی شهر
محوریترین شخصیت کتاب «سد نصرالدین» خود شهر تهران است. به عبارتی دیگر، اماکن در این مجموعه خاطرات، عنصری حیاتی محسوب میشوند و این از همان عناوین و عبارات روی جلد کتاب نیز پیداست.