روایتهایی از تنهایی در میان دیگران
از صندلی عقب چیزی پیدا نیست
1 نظر
«ف» دارد «ملکه شینِ تنها» را تلفظ میکند که من میبینم «شین» در حال خفگی است. قهوه غلیظ ترک پریده توی گلویش. قهوه ریخته روی تونیک زرد خوشرنگش و بقیهاش سرازیر شده روی رومیزی کتان سفید میز. «شین» از جا