تجربهنگاری مادرانه از «مادری کردن»
مادرها به روضه نیاز ندارند
من فکر میکنم مادرها در هر فصل از بزرگکردن فرزنداشان که باشند، فقط کافیست خیره شوند به میوهدلشان و به قدر لحظهای خود را بگذارند جای مادرِ آن طفلشش ماهه آنوقت دلشان بیهوا داغ میزند، چانهشان میلرزد و اشک صورتشان
نقد و بررسی کتاب «داستان بریدهبریده»
مثال چشمه خورشید و دیده خفاش
داستان بریدهبریده نهتنها از حیث تکنیکهای ادبی و داستاننویسی ضعیف است بلکه نوع روایت این کتاب از عاشورا و کربلا موجب وهن ساحت مقدس امام حسین(ع) شده است.
روایتی از عاشورای انسان
محشری در درون
عاشورا روز گریه نیست، روز حساب و کتاب است، برای من که انگار یکجور محشر شخصی باشد، روز نوشتن است از خود، یک کاغذ باید برداشت و دید آدم پای کدام اعتقاداتش میتواند بایستد و بمیرد.
روایتی از گریه بر مصیبت حسین(ع)
اشک اول
بچه رو چسبونده بودم به خودم و داشتم بلندبلند ضجه میزدم. آروم دستمو شل کردم و گذاشتم مامان بچه رو بگیره. رمق تو دست و پام نبود و نمیتونستم از جام تکون بخورم. صورتم غرق اشک بود