درباره کتابی که میتوان برایش سر و دست شکست
چرا باید مدارا کرد؟
متال باز از معدود رمانهای اخیر فارسی است که حسابی برای خواندنش سر و دست باید شکست!
روایتی از یک شهر پرخون در «شهر شرنگ»
تهرانگردی با پیکان سبز یعقوب
امین حسینیون داستان پلیسی و جناییاش را در بستر تهران روایت کرده است، کاری که از خواندن آن لذت میبرید و تهران را میشناسید.
همهچیز در «گور سفید» جایش درست است
روایت یک نزاع تاریخی؛ برادرکُشی
در «گور سفید» همه چیز سرجایش است. چقدر عشق، زمینی و پاکی، آسمانی است. چقدر برادرها و خانواده در این داستان ایرانی است. چقدر شخصیتها به درستی پرداخته شدهاند و در خدمت داستان هستند.
قرن نو ـ تابآوری تا کجا؟
روزها ایوب و شبها آبلوموف
خداوند هم روزی همه چیز را به ایوب بازگرداند. این سال و همه سالها برای من میکس دو کتاب است. «کتاب ایوب» و «آبلوموف». روزها ایوب و شبها آبلوموف!
تصویری از جامعه از هم گسیخته امروز در «نوبت ناتانائیل»
پریشان و در هم مثل بیت عنکبوت
به لحاظ داستانی هیچ چیز ارزشمندی در «نوبت ناتانائیل» دستتان را نمیگیرد. اما اگر به کتاب به چشم یک پاورقی مدرن از حسینقلی مستعانِ زمانه نگاه کنید شما درستترین زاویه را انتخاب کردهاید.
«باد نوبان» داستان سازشناپذیرهاست
دریا خواهر نیست!
جمشید ملکپور در «باد نوبان» نگاه منتقدانهای به جایگاه زنان در جامعه سنتی جنوب دارد.