06 اردیبهشت 1403
Tehran
9 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

نشر علمی و فرهنگی تگ

«یادداشت‌های زیرزمینی» هجوی است بر هر آنچه انسان را با خویش بیگانه می‌سازد. داستایفسکی انسان را نه فقط آزاد بلکه آزادی را در اخلاقی زیستن می‌بیند.

رمارک در کتاب «در غرب خبری نیست» از مردم جهان دعوت می‌کند تا در میان صدای شلیک گلوله و گرد و غبار جنگ و مبارزه و اخبار شکست و پیروزی و هلهله برای رهبران سیاسی و فرماندهان نظامی دمی بنشینند،

«قمارباز» هیچ‌گاه نمی‌تواند به یک نقد ساده‌باورانه علیه فعل قماربازی فروکاسته شود بلکه این اثر انتقادی است به تمام زندگی بشر.

کتاب «درویش‌خان» به زبان ساده روی جلدش، یک رمان عاشقانه درباره موسیقی است؛ روایتی از زندگی غلام‌حسین درویش‌خان که از همان اوان کودکی دستانش با نوازش سه‌تار آشنا شد و در دوران تاریک و خفقان پادشاهی سلسله قاجار با نور

پروانگی داستایفسکی از «جنایت و مکافات» شروع می‌شود. در «جنایت و مکافات» است که در آن «وجدان اخلاقی» را در داستانش می‌سازد.

تا به حال هر چه خوانده و شنیده‌ایم در ستایش آگاهی بوده اما در «یادداشت‌های زیرزمینی» خبری از این تحسین و ستایش نیست! بالعکس راوی در این‌که دانش و آگاهی بزرگ‌ترین بدبختی بشر است تردیدی ندارد و بسیار دانستن را

اولین چیزی که در این داستان، توجه من را به خود جلب کرد؛ درهم تنیدگی زبان و روایت بود. زبانی شسته رفته، تر و تمیز، پر از فراز و فرود