ماجرای زیرساختهای فسادزا در «روز داوری»
معمایی و قصهگو
«روز داوری» نوشته سجاد خالقی در ژانر معمایی و جنایی ماجرای یک نظامی گریزان از اجتماع را روایت میکند.
خرمشهر آزاد شد ـ 1
اینجا چراغی روشنی است
«چراغهای روشن شهر» یکی از بهترین و مهمترین آثار در حوزه تاریخ شفاهی با محوریت زنان در جنگ تحمیلی است که نویسنده با روایتی یکدست و روان شخصیت اصلی را بازنمایی کرده است.
ناکام در رسیدن به یک قالب روایی
گرفتار روزمرگی
کتاب «به من دست نزن» آن اندازه گرفتار سادگی و روزمرگی تجربه زیسته نویسنده شده که به پایان بردنش هم کار بسیار سختی است. نویسنده حتی نتوانسته نثر مطلوب و استانداردی خلق کند.
«حال حیرت» تکرار مکررات است
خالی از حیرت
کتاب «حال حیرت» برای خوانندهای که با گلستان آشناست فاقد هرگونه حال و نکته حیرتانگیز است.
قرن نو ـ جای خالی اندیشه در جهان قصهها
داستان قصهها
در اوج یاس و سرخوردگی، قصه راهی برای آرامش توامان با اندیشه است. نویسنده ادبیات برای خوانده شدن اثرش و ماندگاری آن گریزی ندارد الا اینکه که همواره در پی تزریق اندیشیدن باشد، راهی برای مبارزه با سپاه جهل باشد.
«آبنبات هلدار» روایتیست از دههای عجیب در تاریخ معاصر
خندههای امروز، اشکهای دیروز
برخی اشارات تاریخی به وقایع و پدیدههایی که در روزگار مردمان دهه شصت نقش جدی داشته است ازمواردی است که میتواند کتاب و داستان «آبنبات هلدار» را برای آدمهای همان موقع، جذاب و خواندنی کند.
«محرمانه میلان» حکایتگر تضاد میان غرب و شرق است
رانده از اینجا، مانده از آنجا
شخصیت «تئو» در مان «محرمانه میلان» نماد انسان معاصر رانده از اینجا و مانده از آنجاست نه فقط یک افغانستانی و نه فقط یک ایرانی.
مواجهه با سوگ و مرگ در «سنگی که نیفتاد»
آدمیزاد در طوفانها لنگر میخواهد
رمان «سنگی که نیفتاد» کشمکشهای فکری و سرشار از تردید مردی به نام سعید را تصویر میکند که بعد از مرگ همسرش با مادر و دخترش زندگی میکند.
«سکههای سفالی» شعار نمیدهد
معامله با شیطان
علی یاری، نویسنده داستان «سکههای سفالی» بیادا و اصول و بیحاشیه و زواید و بیآنکه آب به کتابش ببندد به برشی کوتاه از آخرین فرازهای زندگی حرمله در کوفه تحت حاکمیت مختار میپردازد.
«آه با شین» و مردمی که فرصت تحلیل مدرنیته را نیافتند
داستان سرنوشت یک ملت
«آه با شین» روایت سرنوشت یک ملت است در آستانه تحولات اجتماعی آن که در قالب ته تغاری قیام میکند، با فساد میجنگد و نهایتاً در مقابل منطق واقعیت اینهاییها به زانو در میآید.