31 فروردین 1403
Tehran
9 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

مجلهٔ الکترونیک واو

مروری بر داستان جنایی «وقتی خورشید خوابید»
ایستاده روی پای تعلیق

«وقتی خورشید خوابید» نام رمانی کم‌حجم از مجید اسطیری است. رمانی در ژانر جنایی که تمام وقایع آن در روستایی در خراسان به نام آردانه و در زمان پهلوی دوم اتفاق می‌افتد. مرگ مشکوک یک دختر عضو سپاه بهداشت به نام «هما» در این روستا اتفاق محوری کتاب و شخصی که ما او را با نام «سرهنگ» می‌شناسیم شخصیت محوری این اثر است.

سرهنگ که در آستانه بازنشستگی برای کشف راز و رمز پرونده مرگ هما پا به این روستا گذاشته است؛ مطابق معمول و مرسومِ حرفه‌اش به بازجویی از افراد مشکوک و متهم می‌پردازد. بازجویی‌ها عمده بخش‌های کتاب را به خود اختصاص می‌دهند و از طریق همین بازجویی‌ها و گفت‌وگوهای سرهنگ و متهمین پی‌رنگ کامل می‌شود. و دقیقا همین بازجویی‌ها هم به لحاظ داستانی و پیشبرد پیرنگ حائز اهمیت است و هم می‌تواند گزینه مناسبی برای بررسی کتاب باشد. زاویه دید کتاب نیز سوم شخص معطوف به سرهنگ است.

اتفاقات کتاب در دهه چهل و در سال‌های انقلاب سفید رخ می‌دهد و این را گاه و بی‌گاه در خلال اشارات میان گفت‌وگوها از زبان شخصیت‌ها می‌خوانیم.

کتاب از هشت بخش تشکیل شده و به جز فضاسازی ابتدایی و گزارش انتهایی، ما تقریبا در هر بخش با حداقل یک بازجویی مواجهیم که در کنار هم و مانند تکه‌هایی از یک پازل تمام رمان را در دل خود گنجانده‌اند. اما آنچه در انتخاب این فرم نوشتن مهم است این است که نویسنده بتواند اطلاعات مهمی را که مخاطب برای آشنایی با جهان رمانش بدان نیاز دارد در اختیار او قرار دهد. اینجاست که مهارت در شیوه گفت‌وگونویسی اهمیت خود را نشان می‌دهد.

به بیان دیگر وقتی عمده بخش‌های پی‌رنگ با گفت‌وگو پیش می‌رود تعلیق در اثر و شخصیت‌پردازی مطلوب، همه بر گرده گفت‌وگوهاست. حال باید دید که آیا «وقتی خورشید خوابید» از این نظر موفق عمل کرده است؟ یا خیر.

برای پاسخ به این سوال لازم است که در هر یک از بخش‌ها کمی بیشتر دقیق شویم و سپس آنها را به شکل یک کل منسجم در راستای خدمت به پی‌رنگ اثر، مورد بررسی قرار دهیم.

تعلیق بزرگترین امتیاز این رمان است. اسطیری به خوبی واقف است که آنچه یک اثر جنایی را خواندنی می‌کند عنصر تعلیق است. او این تعلیق را در دل گفت‌وگوهای میان سرهنگ و متهمان خلق کرده و از این منظر به خوبی گفت‌وگوها را به کارگرفته است. بدون تعارف باید بگویم همین تعلیق است که اثر را سر پا نگه داشته و اگر آن را از شالوده قصه بگیریم ضعف‌های دیگر اثر خودنمایی خواهد کرد.

به هر روی ما با تعلیقی درست و به جا صفحه به صفحه این رمان را پیش می‌رویم و اصلا همین تعلیق چنان ولعی برای ادامه داستان به جانمان می‌اندازد که از خلاهای گاه و بیگاه شخصیت‌پردازی چشم می‌پوشیم. اما آیا تمام شخصیت‌های رمان خوب پرداخته نشده‌اند و این خلا در تمام شخصیت‌ها دیده می‌شود؟ خیر.

اتفاقا اسطیری به خوبی توانسته است که شخصیت‌هایی مثل «مادر هما»، «فرشید خان»، «مستعلی» را به خوبی به ما معرفی کند و اساسا بیشتر از آن که مشکل بر سر پردازش شخصیت‌ها باشد در ضرورت خلق برخی از آن شخصیت‌هاست. به عبارتی دیگر خلق شخصیتی که در پیش‌برد پی‌رنگ نقش بسزایی ایفا نمی‌کند نه تنها منطق داستان را زیر سوال می‌برد بلکه مخاطب را به کسالت دچار می‌کند. در واقع خلق شخصیت‌های متعدد در رمان‌های گفت‌وگو محور بیش از هر علت دیگری می‌تواند به همین دلیلِ گفت‌وگو محور بودنشان باشد. به بیانی دیگر نویسنده در چنین قالب‌هایی برای پیش‌برد پی‌رنگ ناگزیر از خلق شخصیت است.

اما به نظر می‌رسد اسطیری در خلق شخصیت «معلم سابق» دلیلی ورای پیشبرد پی‌رنگ داشته است چرا که اگر کمی از فریب تعلیق و ریتم سریع اثر فاصله بگیریم و در این شخصیت غور کنیم می‌بینیم با حذف او از رمان هیچ خللی در جریان قصه و پازل بازجویی‌ها رخ نمی‌دهد. این اتفاق در مورد «مرتضی» هم صدق می‌کند.

شخصیت «معلم سابق» بی آنکه تاثیر چندانی در پیشبرد پی‌رنگ داشته باشد بدل به بلندگویی شده است برای بیان نظراتی پیرامون انقلاب سفید و صنعت و مدرنیته و تو گویی این شخصیت فقط برای بیان همین حرف‌ها آفریده شده است و «مرتضی» نیز برای خلق نمادپردازی‌هایی که نویسنده از همان عنوان کتاب به دنبال آن است. اما نه آن انتقاد به مدرنیته و نه این نمادپردازی هیچ کدام جای خود را در سیر رمان پیدا نمی‌کنند و جایی بیرون از قصه فریاد می‌زنند.

در مورد محوری‌ترین شخصیت کتاب یعنی سرهنگ یا همان کارآگاه قصه نیز باید بپذیریم که با تمام تلاش‌های نویسنده و خلق خرده‌پی‌رنگی از زندگی شخصی سرهنگ، او در مرز میان شخصیت و تیپ گیر کرده است و از این مرز فراتر نمی‌رود.

در مجموع می‌توان گفت نویسنده «وقتی خورشید خوابید» نتوانسته ایده‌های خوب خود را به درستی پردازش کند تا بتواند حرفی را که به دنبالش است بزند. خلق بازجو/ کارآگاهی که به گفت‌‌وگوهای عجیب و غریب و خلاف عرف بازجویی تن می‌دهد تا اهداف قصه پیش برود هم کمکی به نویسنده نکرده و شمایل خام ایده‌ها در داستان به چشم می‌آید.

در واقع حرف‌های اصلی نویسنده لابه‌لای بازجویی‌ها گم شده است.

 

عنوان: وقتی خورشید خوابید/ پدیدآور: مجید اسطیری/ انتشارات: سوره مهر/ تعداد صفحات: 224/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

ارسال نظر