مروری بر قصه یک وال تنها

به کودکان ماجراجویی بیاموزیم

23 مرداد 1403

اگر قرار باشد برای بچه‌ها کتاب انتخاب کنیم اولین چیزی که احتمالا نظر ما را به عنوان پدر، مادر، خاله و عمه و دیگران جلب می‌کند رنگ و لعاب و بعد مضمون کتاب است. در واقع آن پیامی که کتاب می‌دهد برای ما از هر گزینه دیگری مهم‌تر است. حالا می‌خواهم با توجه به این نکته درباره کتاب «والی» حرف بزنم.

کتاب درباره زندگی یک نهنگ به اسم والی است که از شرایط یک‌نواخت زندگی‌اش در نقطه‌ای از دریا خسته شده و برای رسیدن به یک زندگی بهتر تصمیم می‌گیرد، سفر کند. او سفرش را بدون هیچ دانش و اطلاعاتی آغاز می‌کند و در طول مسیرش درباره جایی به اسم اقیانوس آرام از زبان مرغ‌های دریایی چیزهایی می‌شنود. او به مسیرش ادامه می‌دهد تا به اقیانوس آرام برسد. او به دنبال جایی «آرام» با آفتاب گرم شنا می‌کند و در ادامه سفرش با یک نهنگ عنبر به اسم «واله» روبه‌رو می‌شود. او که ظاهرا از اقیانوس آرام در حال بازگشت است او را از ادامه مسیر باز می‌دارد. از شلوغی و کثیفی آنجا حرف می‌زند و حرف‌هایش سبب می‌شود که «والی» از ادامه مسیر منصرف شود و دنبال واله راه بیفتد.

آنچه مرجان ظریفی در مقام نویسنده این کتاب به عنوان پیام و مضمون اثرش برگزیده، قدر دانستن است. او در کتاب می‌خواهد به خواننده و مخاطبش بگوید که آدم بهتر است قدر موقعیت‌هایی که فکر می‌کند خوب نیستند را بداند. موقعیت‌هایی که فقط زمانی قدرشان را خواهد فهمید که از آن‌ها فاصله بگیرد. شاید این پیام در نگاه اول ارزشمند باشد و حتی بیشتر هم که فکر کنیم باز هم می‌بینیم که پیام ارزشمندی است ولی باید در نظر داشته باشیم که ما با کودکی طرف هستیم که اهل تجربه کردن است و تا خودش چیزی را تجربه نکند پی به خوب یا بد بودن آن نمی‌برد. در واقع مخاطب این کتاب بعید است متوجه پیام اصلی کتاب شود. بگذریم که کودکان امروز اصطلاحا به کم قانع نیستند و دنبال آموختن و زیستن و تجربه کردن‌اند.

از منظری اگر بخواهیم به کتاب نگاه کنیم شخصیت «والی» ماجراجو نیست. کودک و نوجوان امروز دنبال ماجراجویی است. او خیلی زود و با حرف‌های «واله» از تصمیمش منصرف می‌شود. در صورتی که اگر اهل تجربه کردن و ماجراجویی بود باید دنبال مسیری که پا در آن گذاشته می‌رفت و تا طعم شکست را نمی‌چشید دست برنمی‌داشت. ولی از سمت دیگر اگر بخواهیم به والی نگاه کنیم می‌توانیم بگوییم نکته تربیتی ارزشمندی در کار وجود دارد. آن هم اینکه «والی» وقتی نظرات «واله» را درباره اقیانوس آرام شنید تصمیم گرفت در اقدامش تجدیدنظر کند. با اینکه «واله» از نظر جثه از «والی» کوچکتر بود ولی او به حرف او به عنوان کسی که تجربه‌ای داشت گوش کرد. در واقع نویسنده می‌خواهد بگوید تجربه داشتن و گوش به تجربه دیگری دادن نیازمند بزرگ بودن نیست بلکه آدم می‌تواند از کوچکتر از خودش هم درس بگیرد، که خب این نکته با وجود اینکه نکته ارزشمندی است ولی باز هم در کودکی که دنبال تجربه کردن است خیلی کارگر نمی‌افتد. در واقع او تا خودش تجربه نکند به راحتی دست از تصمیمش برنمی‌دارد.

اما برویم سراغ رنگ و لعاب کتاب. اگر دنبال تصاویر جذاب و زیبا هستید که با رنگ‌های مختلف چشم هر کودکی را به سمت خود جلب می‌کند باید بگویم سمیه محمدی توانسته در به عنوان تصویرگر، تصاویری چشم‌نواز و جذاب را برای این کتاب خلق کند که خواننده خردسال ما را وارد دنیای زیر آب کند.

در مجموع کتاب «والی» به عنوان اثری که قرار است قصه‌گو باشد و مفاهیمی مثل حفاظت از محیط زیست، ارتباط با دیگران، اهمیت دوستی و محبت و قدرشناسی را بازگو کند می‌توانست عمیق‌تر سراغ مسئله برود و خواننده را بیشتر درگیر کند. در واقع چالشی که والی برای آن دست به سفر می‌زند، چالشی نیست که بتوان بابتش دست به یک سفر زد و شاید این کار والدین را در خواندن این کتاب سخت کند. چون سوالاتی که کتاب نتوانسته به آن پاسخ بدهد را والدین باید پیش از خواب با هزار زحمت به آن‌ها جواب بدهند.

 

عنوان: والی/ پدیدآور: مرجان ظریفی، تصویرگر: سمیه محمدی/ انتشارات: مهرک/ تعداد صفحات: ۲۴/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید