30 فروردین 1403
Tehran
9 ° C
ما را در شبک های اجتماعی دنبال کنید
آخرین مطالب
بازگشت
a

مجلهٔ الکترونیک واو

ناگفته‌هایی از مقوله فقر در ایران عصر قاجار
صدایی که شنیده نشد

استفانی کرونین برای آنان که به مطالعه تاریخ دو قرن اخیر ایران علاقه دارند نامی آشناست. پژوهشگری که بسیاری او را با «ارتش و حکومت پهلوی» می­‌شناسند. حالا نشر ژرف به سراغ یکی از مقالات کرونین به نام «نان و عدالت در ایران عصر قاجار» رفته و روایت کرونین را از مقوله فقر در عصر قاجار ترجمه کرده است.

«نان و عدالت در ایران عصر قاجار» را نباید به عنوان یک تاریخ­‌نگاری مفصل و پرجزییات نگاه کرد. همه شواهد در این کتاب با اشاره­‌ای گذرا و در خدمت تحلیل و تئوری کلان نویسنده طرح شده و کرونین نخواسته با بسط دادن شواهد تاریخی یک کتاب تاریخی را به رشته تحریر درآورد. این کتاب علی‌رغم حجم نسبتا کمی که دارد (تقریبا 100 صفحه متن اصلی) تلاش خوبی برای بازخوانی بخشی از کنش­‌های طبقات فرودست جامعه ایرانی در دوران قاجار است. روایتی جمع‌و‌جور در راستای ایده تاریخ از پایین. کرونین در این کتاب (یا بهتر بگوییم مقاله مفصل) ایده تاریخ از پایین تامپسون را پی می‌­گیرد و می‌­کوشد با محور قرار دادن موضوع اعتراضات پراکنده مردم به گرانی یا احتکار نان که عمدتا توسط سودجویان و افراد قدرتمند و ذی­‌نفوذ صورت می­‌گرفت، افق نویی مقابل چشم علاقه­‌مندان به تاریخ توده­‌های محروم بگشاید.

خانم کرونین در مقاله مفصل خود به ستیز با باورهای اشرافی و روشنفکری در مورد طبقات فرودست جامعه رفته و با طرح شواهد تاریخی به مخاطبش نشان می‌دهد مستضعفین جامعه ایرانی بر خلاف آن­چه که در تاریخ­‌نگاری­‌های رسمی و قرائت­‌های روشنفکری از آنان یاد می­‌شود نه توده‌­هایی بی‌­شکل، سست‌­رای، سبک­‌سر و منفعل که بازیچه دست قدرت‌مندان و نخبگان­‌اند، بلکه جماعتی دارای ایده و آرمانی برای اداره اقتصاد جامعه هستند.

در روایت «نان و عدالت در ایران عصر قاجار» طبقات فرودست علی‌رغم نداشتن پیوند ارگانیک در شهرها و دوران­‌های مختلف ایران، باورها و ایده‌­هایشان را سینه‌به‌سینه منتقل می­‌کردند و در زمان­‌های بحران با وجود نداشتن تشکیلات منسجم سیاسی یا قدرت اقتصادی در مواقع زیادی می‌­توانستند حتی عالی‌­ترین قدرت سیاسی کشور یعنی شاه را ناچار به پذیرش خواستشان کنند.

طبق باور جا افتاده در اذهان عموم، مردم در دوران قاجار و پیش از آن، توده‌­هایی رام و توسری‌­خور بودند که آگاهی و خواست سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نداشتند و در برابر فرامین سلطان مستبد کرنش می­‌کردند اما این کتاب در مصادیق متعدد نشان می‌­دهد که رابطه مردم با شاه برخلاف آنچه که غالب ما می‌­پنداریم بر اساس مفهومی به نام «دایره عدالت» تنظیم می­‌شده است. فرمان­برداری مردم از شاه و پرداخت مالیات به حکومتش تا جایی بوده که او به مهمترین وظیفه خود یعنی تامین عدالت عمل کرده باشد. این «وظیفه» که از سوی عموم مردم بر عهده شاه قرار داده و مطالبه می‌­شد در وجوه متعددی دارای پشتیبانی احادیث اسلامی، فقه و حتی داستان­‌ها و اساطیر ایرانی مانند شاهنامه بود و بر همین اساس شاهان علی‌رغم میل به سرکشی و طغیان و استبدادشان ناچار می‌­شدند در موارد زیادی گردن به افسار خواست عمومی بنهند و در جهت راضی کردن توده­‌ها بکوشند. بر همین اساس موضوع «تظلم ­خواهی» به درگاه سلطان در جای‌جای تاریخ ایران قابل رهگیری است که در موارد زیادی هم شاهد پاسخ مثبت شاه به خواست مردم فرودست در برآورده کردن حاجاتشان هستیم. این رابطه دو سویه نوعی مشروعیت مشروط در میان عموم مردم برای حاکمان فراهم می‌­آورد و شاهان نیز برای حفظ این مشروعیت خویش، ناگزیر به طراحی سیستمی برای تامین حداقل‌­های زندگی رعایا بودند. هرگاه این سیستم‌­ها به دلیل ضعف یا فساد، خوب به وظایفشان عمل نمی‌­کردند جرقه‌­های اعتراضات مردمی زده می‌­شد و تا بدان­جا پیش می­‌رفت که حکومت با میل یا اکراه مجبور به تامین خواست اساسی مردم ناراضی یعنی نان می­‌شد و حتی عده­‌ای از مقامات حکومتی در این راه قربانی می‌­شدند به گونه‌­ای که طبق گزارش کرونین در نیمی از شورش­‌های نان در نیمه دوم قرن نوزدهم میلادی در ایران، حداقل یک مقام دولتی روحانی یا غیرروحانی برای فرونشاندن آتش خشم مردم از سمت خود برکنار شده است.

«نان و عدالت در ایران عصر قاجار» در بخش‌­های متعددی یک باور دیگر در خصوص طبقات فرودست را به چالش می­‌کشد. برخی از تحلیل­گران جوامع بر این باورند شورش‌­های پابرهنگان نه بر اساس باور و آرمانی خاص بلکه به دلیل غریزه کور و حیوانی گرسنگی شکل گرفته‌­اند. کرونین در مقاله مفصل خود، با ذکر شواهد مختلف نشان می­‌دهد که فرودستان جامعه علی‌رغم فشارهای سنگین اقتصادی، سوءتغذیه، فقر بهداشتی و فقر آموزشی در مواقع وقوع قحطی­‌های سنگین که مواد غذایی در دسترس نبود دست به شورش و اعتراض نمی‌­زدند بلکه تقریبا عمده اعتراضات نان زمانی روی داده‌­اند که قحطی نیست اما به دلیل سودجویی متمولین و قدرتمندان، مردم در فشار گرسنگی و نبود نان قرار گرفته‌­اند و به ناچار برای اجرای عدالت به پاخاسته‌­­اند یا به قول خود کرونین «شورش‌­های نان نه برای غارت انبارها و دزدی از آنها بلکه برای برقراری عدالت و تنظیم و تثبیت قیمت‌­ها بود».

یکی از دستاوردهای جالب «نان و عدالت در ایران عصر قاجار»، کوبیدن مهر ابطال به یکی دیگر از باورهای مرسوم در میان تاریخ­‌نگاران، روشنفکران و حتی عموم مردم یعنی انفعال زنان در دوران­‌های گذشته است. کتاب در موارد بسیاری نشان می­‌دهد که تقریبا تمامی قیام‌­های فرودستان برای نان، توسط زنان آغاز شده یا با همراهی آنان بوده است. زنان در باورهایی که نسل به نسل به آنها منتقل شده بود به این باور رسیده بودند که فرادستان حق ندارند حداقلی­‌ترین بهره آنان و کودکانشان از دنیا یعنی نان و سیر کردن شکم با آن را با سودجویی از چنگشان درآوردند و به همین دلیل در مواردی که از طریق شبکه نامرئی و غیرسازمان‌­یافته کارگران و نوکران ثروتمندان و قدرتمندان می‌­فهمیدند که گندم و آرد در انبارها وجود دارد اما احتکار شده است، برای اجرای عدالت و احقاق حقشان دست به اعتراض و حتی قیام می­‌زدند. کرونین در کتاب خود مصادیقی را ذکر می‌­کند که در یکی از آنان زنان قزوینی به سال 1239 هجری شمسی در یکی از اعتراضاتشان در مورد نایاب شدن نان، کاخ والی شهر را خراب می‌­کنند. در مصادیق دیگر زنان بر سر راه حکام و والیان شهرها نشسته و در حین عبور آنان با پرتاب گل و کلوخ و دشنام دادن، اعتراضشان را به اجرا نشدن عدالت نشان می‌­دادند.

این کتاب از پرداختن به علت اصلی اوج­گیری اعتراضات نان در ایران نیز غافل نشده و فروپاشی «اقتصاد اخلاقی» و گسترش «سیاست بازار آزاد» به­‌ویژه توسط انگلستان در ایران را عامل این مساله می‌­داند.

در مجموع «نان و عدالت در ایران عصر قاجار» که با ترجمه امیرحسین غلام‌پور و نیما شمسائی روانه بازار کتاب ایران شده است، تلاشی قابل قبول برای زدودن غبار از چهره میلیون­‌ها انسان ستم‌­دیده و فرودستی است که به دلیل فقر و بی­‌سوادی امکان نقل تجربه و کنش‌­های سیاسی خود به نسل‌­های بعدی را نداشته‌­اند و ما فقط می­‌توانیم رد نه چندان پررنگ آنها را لابه‌لای روایت‌های تاریخ‌­نگاران درباری یا روشنفکر از شورش‌­ها یا تظلم‌خواهی‌هایشان ببینیم و در لابه‌لای همین سطور به این باور نویسنده برسیم که «خشم و وجدان زخم خورده است که شورش نان را می‌آفریند نه شکم خالی و تن تکیده مردمان».

 

عنوان: نان و عدالت در ایران عصر قاجار/ پدیدآور: استفانی کرونین، مترجم: امیرحسین غلام‌پور ـ نیما شمسائی/ انتشارات: ژرف/ تعداد صفحات: 136/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

ارسال نظر