تصور آسمان خوزستان بدون ساز و آواز محال است

آب، نان، آواز

27 شهریور 1400

در نقلی غیرتاریخی اما مستند آمده است روزی چند جوان خوزستانی زیر آسمان یکی از شهرهای این استان سازهایشان را زیر بغل گرفتند و در میان اخبار شوم هر روز و دلهره آینده، آواز سر دادند. صدای آوازشان در تمام ایران پیچید و قلب هموطنانشان امواج رها شده از حنجره‌ها و سازهای آن ها را با شوق دریافت کرد. اما داروغه شهر رد امواج سازها و صداها را گرفت و حتی از آسمان که پناهشان داده بود نیز شاکی شد. آنچه در این نقل و داستان ذکر نشده، مهم نبودن قدمت موسیقی در میان مردم آن شهر برای آقای داروغه بود و اصل مقوله ای به نام جوانی. آن هم در سرزمینی که به هر سو نگاه کنی تنها ناامیدی است که هر لحظه در شهرها و کوچه‌هایش تکثیر می‌شود.

حالا از شما می‌خواهم تا همراه این متن چشم‌هایتان را ببندید و در خیالتان به خوزستان سفر کنید. از جنوب غربی‌ترین نقطه‌اش، از کنار همسایگی آبادان با خلیج فارس آرام‌آرام گذر کنید و به سمت شمال این استان بروید. در همین مسیر، ساحل کارون را تصور کنید، نخلستان‌های شادگان را، کرخه و روزهای گرم و شرجی بندر هندیجان را هم تصور کنید. قول می‌دهم در طول این سفر خیالی‌مان بدون اطلاع من دستتان به سمت ضبط ماشین رفته و آهنگی با حال و هوای خوزستان پخش کرده‌اید. شاید در این بین موسیقی اصیل و بومی پخش نشده باشد اما تصور آسمان خوزستان بدون صدای ساز و آواز محال است.

چه شهرهای جنوبی‌اش و چه شهرهای شمالی؛ به جز غم این دیار و صفای دل اهالی‌اش، آنچه از دیرباز نیز در خوزستان اصالت دارد ساز و آواز و موسیقی است. اگر بگویم موسیقی در خوزستان کنار نان و آب جزئی از زندگی روزمره است نه گزاف گفته‌ام و نه غلو کرده‌ام؛ اصلا تصور ساحل کارون و نخلستان‌ها هم بدون صدای دف و نی و سنتور امکان پذیر نیست. حتی در میان خوزستانی‌ها این نقل معروف است که خوزستانی‌ها یکی در میان یا شعر می‌دانند یا آواز.

از سمت شهرهای عرب‌نشین خوزستان که گذر کنیم می‌بینیم که از شدت قرابت و نزدیکی به سازهای رباب، سنتور و دمام سبک‌های معروف علوانیه، عتاب، ابوطلگه و بسته، شعر و لحنی عربی متولد کرده‌اند. قطعا در سفر خیالی‌مان وقتی تصمیم گرفتید تا گوش‌هایتان را به باد بسپارید؛ صدای «نِیمه‌خوانی» و آواز عربی جاشوها و صیادان خوزستانی در دلِ خلیج فارس را شنیده‌اید. صدای کف زدن‌ها و هلهله کشیدن‌ها، موقع کشیدن تور و کوبیدن دست های آفتاب زده جاشوها به روی دمام برای خلقِ یک نوای ثابت در شعرخوانی‌هایشان. صدای «یزله‌خوانی‌«ها در عروسی‌های سوسنگرد تا خرمشهر. «علوانیه‌خوانی»‌های پیرمردان عرب در دورهمی‌ها و رباب نوازی‌هایشان هنوز در دهان باد، می‌چرخد تا کسی فراموش نکند موسیقی و آواز در متن زندگی مردم این دیار است.

حالا از جنوب خوزستان عبور کردیم و به سمت شمال آن در حرکت هستیم. در سمت دیگر این استان موسیقی بختیاری و بهبهانی‌ها، موسیقی گتوندی و موسیقی لری که هرکدام سبک مخصوص خودش و آداب و رسوم بومی آن منطقه را دارد هم شنیدنی و البته اصیل و تاریخی است. آواز «دی بلال» بختیاری‌ها و رقص «توشمال»هایشان در باد همچنان دیدنی است و تصویر رنگارنگ توشمال‌ها در دشت‌های ایذه برای همیشه منظره‌ای منحصر به‌فرد است.

اکنون به شوشتر، شهر سازه‌های آبی رسیدیم. موسیقی شوشتری نیز دستگاه جداگانه‌، مقام و تصنیف خاص خود را دارد و اصالتش به قدمت تمدن شوشتر است. هنوز که هنوز است ترانه «امشو شو میلاد امام شیعیونه» که از ترانه‌های قدیمی سبک شوشتری در نیمه شعبان است میان مردم شوشتر محبوبیت دارد و کمتر کسی پیدا می‌شود که کلمات و ریتم این آواز را نداند. فرمان ماشین را به سمت دزفول کج کنید. مقصد این سفر همین‌جاست. در دزفول نیز سبک‌های «سرکلکی» و «هّچّع» سبک‌های بومی محسوب می‌شوند اما مهمترین سبک موسیقی اصیل دزفولی سبک موسیقی «24 مقوم» است که میان آن‌ها و مردم شوشتر سبکی مشترک محسوب می‌شود.

اگر خوب گوش کنید هنوز صدای آواز و سرنا نوازی‌های غلامعلی مختاربند را می‌شود شنید. صدای ترانه «بیتلومه جومه زرد» را هنوز در کوچه پس کوچه‌های دزفول می‌توان شنید. کوچه پس کوچه‌هایی که وحید تاج در یکی از آن‌ها متولد شد و حالا به یکی از خوانندگان پرافتخار موسیقی سنتی تبدیل شده است.

حتی نواها و لالایی‌های مادران خوزستانی، لالایی عربی «یوما یلولد یا ابنی» و لالایی لری «لالایی می‌کنم خوابت نمیاد، بزرگت کردم و یادت نمیاد» نیز گویای قدمت موسیقی و استفاده روزمره از نواها در میان خوزستانی‌ها است.

از دوره عیلامیان گرفته تا دوره مشعشعیان در خوزستان، با مروری در فرهنگ و تاریخ خوزستان به وضوح می‌بینیم که هر قدر تمدن و دولت‌ها قوی‌تر باشند؛ موسیقی نیز غنی‌تر و با تار و پود مردم عجین‌تر است. از این‌ها گذشته، شاید با یقین نتوان گفت اما به طور کلی می‌شود گفت که جوان امروز خوزستانی که از سویی به دلیل انس انسان معاصر با موسیقی و از طرف دیگر به‌خاطر اصالت و قدمت موسیقی در زیست فرهنگی استانش، بیشتر از هر جوان دیگری موسیقی را می‌فهمد و آواز از اصلی‌ترین ارثیه‌های اجدادش به حساب می‌آید و این را با جست‌وجویی ساده و شناختن خوانندگان خوزستانی‌الاصل در چند دهه اخیر هم می‌توان فهمید.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید