قابل اعتماد با تصویرگری ضعیف

ابر و باد و مه و خورشید، در خدمت روایت

30 شهریور 1400

جهان‌بینی و خط فکری ـ اعتقادی هر کدام از ما آدم‌ها از نقطه‌ای شروع می‌شود. نقطه‌ای که در هیچ کداممان سر خطش، یکسان نیست و با توجه به شرایط خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی رشد یافته در آن، زندگی متفاوتی را برای هر یک از ما رقم می‌زند.

مسیری که مملو از بایدها و نبایدها و بودن‌ها و نبودن‌هاست. برای یکی از همان اوان کودکی خط فکری‌اش تعریف می‌شود و برای دیگری از نوجوانی و چه بسا در جوانی و میان‌سالی. اما چیزی که در اکثر موارد، دراین راه مورد توجه وعنایت است کمال‌گرایی و رسیدن به نهایت انسانیت است. راهی که هر کدام از طریقی به دنبال آن هستیم. عده‌ای به دنبال عرفان و اخلاق، عده‌ای دیگر رهرو فلسفه و منطق و دسته‌ای با اعداد و ریاضیات به دنبال قطعات گم شده انسانیت می‌گردند.

دین و شریعت نیز از دیگر راه‌هایی است که در کنار همه راه‌های معقول و پسندیده، به کمک و راهنمایی ما می‌آید تا چراغ راه هدایتمان گردد؛ که در این بین خواندن کتاب‌ها و منابع دینی بسیار مؤثر و گره‌گشا است. منابعی دینی که به لطف نویسندگان و کارشناسان معاصر این حوزه به ویژه، از همان کودکی در اختیار انسان قرار می‌گیرند تا بتواند راه و مسیر خود را از بی‌راه تشخیص داده و قوه عاقله و بالغه‌اش تقویت شود.

منابعی که در زمینه‌های مختلف به شناسایی و معرفی اهل‌بیت علیهم السلام می‌پردازند از جمله همین کتاب‌هایی است که بسیار مورد اقبال قرار گرفته و شناخت کودکان و نوجوانان را افزایش می‌دهد.

به عنوان مثال، کتاب «ما راهزن نیستیم»، به قلم زهرا اخلاقی که برای رده سنی نوجوان و به جهت افزایش شناخت نوجوانان دوازه سال به بالا در مورد امام هشتم، علی‌بن‌موسی‌الرضا قلمی شده است.

کتابی که به سبکی خاص با جان بخشی به مکان و عوامل طبیعی سعی کرده تا با روایتی خاص و متفاوت، تعلیق داستانی مورد نیاز برای خوانده شدن کلمات خود را به منصه ظهور بگذارد. کتاب با حرکت امام رضا (ع) که برای رسیدن به ولایتعهد از مدینه خارج می‌شوند، آغاز و به روایت نحوه شهادت و چگونگی انتخاب مضجع شریف ایشان ختم می‌شود. نویسنده، راوی داستان خود را خورشید قرار داده که به علت حضور در تمام کره زمین شاهد اعمال و رفتار انسان‌ها، در طول تاریخ بوده و هست و شاید دلیل دیگر خورشید به عنوان راوی داستان لقب امام هشتم «شمس الشموس» بوده است. در غیاب خورشید، ماه و باد روایتگری داستان را ادامه می‌دهند.

داستان از بی‌قراری شهر مدینه آغاز می‌شود. بی‌قراری و شکوه‌ای که علتش ترک این شهر توسط امام هشتم (ع) است و اینگونه آغاز می‌گردد: «خبر همه‌جا پیچیده بود. من هم هیجان زده شده بودم. آن قدر که حرارتم بالا رفته بود و داغ‌تر شده بودم. از این بالا مدینه را می‌دیدم که نگران و ساکت است. بغض کرده و دلتنگ است. مدینه، آن مدینه قبل نبود. غمگین بود. یخ کرده بود. همه می‌گفتند عجیب است که این موقع از سال آفتاب این همه می‌سوزاند و زمین گرم نمی‌شود. مدینه با ناراحتی به من گفت: آفتاب مهر شنیدی؟ از مردم شنیدی؟ باز هم می‌خواهند پاره تن پیامبر(ص) را از مدینه دور کنند، از مدینه که خاک آن‌هاست. وطن آن‌هاست… آرام گفتم: می‌دانم مدینه… می‌دانم که دل شکسته‌ای. صدایش گرفته بود. با بغض گفت: حالا این مرو چه جور چایی است آفتاب؟ نکند مثل کربلا باشد؟ من دیگر طاقتش را ندارم. آرام گفتم: «مرو مرکز خلافت مأمون است. می‌دانی که مأمون می‌خواهد ابالحسن را ولی‌عهد خود کند. اگر خلافت به امام رضا برسد می‌داند که امام دنیا را گلستان می‌کند. هیچ‌جا ظلمی بر مظلومی نمی‌رسد. این‌ها را گفتم تا مدینه فقط لحظه‌ای آرام شود. صدای مدینه با صدای گریه و زاری از خانه امام رضا یکی شد…»

و با این کلمات پایان می‌یابد: «آفتاب مهر از دشت آهوانه گفت که از اشک‌های آهوان خیس شده است. من هم قصر مأمون را ترک کردم باید نزد مدینه می‌رفتم. باید او را دلداری می‌دادم. بودن اینجا آن هم بدون مولا و محبوبم برایم زجرآور بود. لحظه‌ای برگشتم و به یاران امام و عزاداری‌شان نگاه کردم. چشمم به مأمون خورد که در تمام مدت عزاداری فقط به آب و ماهی فکر می‌کرد.»

اما این روایت داستانی ـ خیالی از زندگی حقیقی امام رضا(ع)، به نظر می‌رسد در اول کار کمی دور از ذهن و باور باشد، اما به مرور در طول روایت به خوبی توانسته از پس ایجاد تعلیق برای کشش داستان خود استفاده نماید و مخاطب خود را که گروه نوجوان است برای خواندن داستان تشویق و تهییج کند.

منابعی که برای نوشته شدن این داستان از آن استفاده شده منابعی موثق است که سبب شده کتاب علاوه بر جنبه سرگرمی و شناختی که برای نوجوانان دارد، اطلاعاتی تاریخی و دقیق نیز از نحوه زندگی و اتفاقات دوران ولایت‌عهدی امام رضا (ع) در اختیار نوجوانان قرار دهد.

این کتاب مختصر که در 50 صفحه نوشته شده از جمله کتاب‌ها با روایتی متفاوت است که به دلیل کوتاهی روایت و بخش‌بخش شدن آن و همچنین تصویرگری نسبتا مناسب، می‌تواند در دسته کتاب‌های قابل اعتماد برای معرفی به نوجوانان قرار گیرد. هر چند که ضعف تصویرگری که در اکثر کتاب‌های مذهبی ویژه کودکان و نوجوانان وجود دارد در این کتاب نیز مشهود و مورد نقد است.

عنوان: ما راهزن نیستیم/ پدیدآور: زهرا اخلاقی/ انتشارات: سروش/ تعداد صفحات: 50/ نوبت چاپ: اول (1398).

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید