مروری بر کتاب «به زبان مادری گریه می‌کنیم»

بحر در کوزه

13 دی 1402

ناداستانک یا flash essay به جستارهای کوتاهی گفته می‌شود که موضوع و پدیده‌ای را با سرعت و ایجاز توصیف می‌کند و در یک آن، مخاطب را درگیر روایت می‌کند.

آشکار است که نگارش این نوع جستار، مهارت زیادی می‌طلبد؛ چرا که نویسنده باید در مجالی اندک تمام عناصر روایی را به‌کار ببندد، مفهوم مدنظر را به خواننده منتقل کند و افکار و احساسات او را تحت تأثیر قرار دهد.

ناداستانک مانند کاردی دولبه است. از طرفی به علت گسترش فضای مجازی و الزامات فشرده‌گویی، فشرده‌نویسی و فشرده‌خوانی در شبکه‌های اجتماعی، احتمالاً این قالب مجمل و چکیده برای مخاطبان خلاصه‌خوان جذاب باشد؛ مخاطبی که شاید وقت یا حوصله چندانی برای مطالعه نداشته باشد اما اکنون می‌تواند در عرض چند دقیقه یک جستار را بخواند و توشه‌ای از روایت نویسنده برگیرد. اما از طرفی هم ممکن است مخاطب حرفه‌ای‌تر ادبیات، این قالب را چندان جدی نپندارد و آن را ناقص و ابتر بداند. چرا که در بسیاری از موارد، ناداستانک‌ شبیه طرح اثر است و گویا نویسنده، جرقه‌های ذهنی‌اش را در نطفه خفه نموده و به توصیفات اندک و گذرا بسنده می‌کند؛ درحالی‌که برخی از این جرقه‌ها قابلیت تبدیل‌شدن به جستاری بلند و مفصل را دارند. همچنین تعداد زیاد جستارها و پراکندگی ناگزیر موضوعات نیز ممکن است موجب ملال و تشتت خاطر مخاطب شود.

ناداستانک قالبی نوپا به‌شمار می‌رود. انتشار اثر در ژانر یا موضوع بدیع، جسارت قابل توجهی می‌خواهد که نشر اطراف این ریسک را به‌جان خریده و تازه‌ترین اثر خود «به زبان مادری گریه می‌کنیم» را در قالب ناداستانک و در ذیل مجموعه «زندگی در میان زبان‌ها» منتشر کرده است.

«به زبان مادری گریه می‌کنیم» مجموعه 82 جستار کوتاه با محوریت زبان، کلمه و نوشتن است. فابیو مورابیتو، نویسنده مکزیکی اسپانیایی‌نویس ایتالیایی‌تبار! در این جستارها لحظاتی از مواجهه خود با دنیای هنر و ادبیات را روایت می‌کند. وی تجارب، اطلاعات و دستاوردهای خود در حوزه‌های نویسندگی، ترجمه، شعر، نثر، فیلم، نقاشی، موسیقی، تاریخ، اساطیر و… را سخاوتمندانه در اختیار مخاطب می‌گذارد و او را با کشفیات هنری خود شریک می‌کند؛ طوری‌که وقتی کتاب را می‌بندیم فهرستی از آثار ادبی و هنری در دست داریم که باید مثل مورابیتو با نگاهی نو به سراغشان برویم و از پس کلمات و تصاویرشان، زندگی را تماشا کنیم؛ فهرستی متشکل از کافکا و کامو و داستایفسکی تا سقراط و فریدا و هومر و…

همان‌طور که گفته شد، موضوع اصلی کتاب «به زبان مادری گریه می‌کنیم» زبان است و نویسنده از زاویه دید جدیدی به این پدیده نگاه می‌کند؛ نگاه حسرت‌بار نویسنده‌ای که مجبور است به زبانی غیر از زبان مادری‌اش بنویسد و مدام بین این زبان‌ها در تردد و چالش و کشمکش است؛ تا جایی که نوشتن و امرار معاش از راه زبان غیرمادری را نوعی خیانت و دزدی تلقی می‌کند!

توصیفات نویسنده از فرایند نوشتن و مطالعه و زیستن با کتاب، منجر به همذات‌پنداری شدیدی در مخاطبان اهل کتاب و کلمه می‌شود.

جستارهای این کتاب برخلاف اسمش، که برگرفته از جستار پایانی‌ست، لحن مفرح، طنزگونه و شوخی‌وار دارند و نویسنده خاطرات شخصی خود از کودکی تا بزرگسالی را به زبانی صمیمی بیان می‌کند و آن‌ها را به دنیای زبان و واژگان پیوند می‌زند. یکی از این خاطرات، ماجرای بیهوش‌شدن نویسنده در دوران کودکی است که به‌نظر خودش منشأ میلش به کشف ادبی و امر نوشتن بوده. بخشی از جستارک «بیهوشی» را با هم بخوانیم و منتظر حضور فابیو مورابیتو در برنامه زندگی پس از زندگی بمانیم!

«این خاطره از واضح‌ترین تصاویر کودکی‌ام است: از مخفیگاهی که نمی‌دانم کجا بود بیرون پریدم. پشت سرم را نگاه کردم و دوباره که سر چرخاندم ناگهان دنیا تیره و تار شد. نیمه بیهوش به پشت افتادم روی زمین. در همان حال متوجه شدم چطور بلندم کردند و به خانه بردند. چهره نگران و مضطرب مادرم یادم هست و این‌که چطور کم‌کم به هوش آمدم. بعد از آن دیگر هیچ‌وقت آن‌طور از هوش نرفتم. چیزهای گوناگونی در گرایش آدم‌ها به مسیری خاص نقش دارند و فکر می‌کنم گرایش من به نوشتن از همان تجربه بیهوشی دوران کودکی‌ام شروع شد…»

 

عنوان: به زبان مادری گریه می‌کنیم/ پدیدآور: فابیو مورابیتو؛ مترجم: الهام شوشتری‌زاده/ انتشارات: اطراف/ تعداد صفحات: 192/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید