قرن نو ـ ما همه در حال تکرار یم

به درخت برگردیم!

11 فروردین 1401

همه‌مان تقریبا تجربه‌اش می‌کنیم. دو تا خط صاف که یک دایره کج‌ومعوج رویش ایستاده است. این نقاشی ابتدایی خیلی از بچه‌هاست و همه صرف‌نظر از این‌که در آینده هنرمند باشیم یا نه، درخت‌ها را نقش می‌زنیم. درخت‌هایی که اصولا هم بهاری‌اند و تابستانی. درخت‌هایی سبز که برای بچه‌ها میوه‌داشتنشان هم مهم است. بزرگ‌تر که می‌شویم در انبوه مسائل و ملال‌های ذهنی بشری شاید دیگر حواسمان به درخت نباشد، اما باز هم دیدنش خاصه در فصل بهار حس متفاوتی دارد. ما هم در حافظه‌مان درخت را خواهیم داشت، اما شاید خیلی به آن برنگردیم.

اما کاش برگردیم و کاش درخت‌ها را طور دیگری نگاه کنیم. وقتی می‌ایستی و به انبوه درختان جنگل نگاه می‌کنی، همه شبیه همدیگرند. بسیار بسیار سرو که تا وقتی نزدیکشان نشوی نمی‌فهمی حتی پوسته روی ساقه‌شان با هم فرق دارد و این انبوه از دور شبیه هم از نزدیک بی‌شمار درخت است که در جزئیات با یکدیگر تفاوت‌های بسیاری دارند. باید از نزدیک نگاهشان کنی تا ببینی هرکدام یک نقاشی آبستره منحصربه‌فرد هستند. موجودات عجیبی که اگر از دست تطاول آدمی‌زاد جان به در برند و تبر نشانه‌شان نرود، می‌توانی بیست سال بعد با لبخند نگاهشان کنی و ببینی مثل سابق ایستاده‌اند و سر به آسمان دارند.

آدمی را از طبیعت گریزی نیست، در هر فصلی هم بهانه‌هایی دارد برای نگاه کردن به طبیعت و زیستن با آن، بی‌آن‌که حتی شاید خودش بداند. حالا اگر درگیر هنر شوی و مشغول خلق اثر هم، لزوما درخت را نقش نمی‌زنی روی بوم و آبی‌ها را ترکیب نمی‌کنی برای کشیدن یک آسمان شفاف یا ابری، به خیابان و دشت و جنگل می‌روی، و وقتی برمی‌گردی می‌بینی بی‌آ‌ن‌که خودت حواست باشد تأثیر گرفته‌ای از این همیشه بزرگ الهام‌بخش.

حالا می‌نشینی و کار خودت را نگاه می‌کنی، روی صفحه بوم بارها و بارها کلمه «هو» را نوشته‌ای، اما اگر هر کدام را برش بزنی و بگذاری روی دیگری، می‌بینی که با هم فرق دارند. تو هم روی بوم همان‌ کاری را می‌کنی که بی‌شمار درخت با جنگل کرده‌اند. همه جنگل‌ها از دور شبیه هم هستند اما از نزدیک با هم فرق دارند، این را قدمای ما هم دیده بوده‌اند. نگاه کنید به نقش‌ها و بناهای قدیمی. آن‌ها با هوشمندی تکرار را از طبیعت یاد گرفته‌اند. کاشی‌کاری‌ها، اسلیمی‌ها و ختایی‌ها، در نقشه معماری، در طرح قالی‌ها و… بسیار شبیه همین جنگل‌ها هستند و در چارچوبی تکرارشونده تصویری چشم‌نواز ارائه کرده‌اند.

ما همه در حال تکراریم. تکرار نفس‌کشیدن، تکرار بودن، تکرار زیستن. طبیعت هم در حال تکرار است، تکرار بهار، تابستان، پاییز و زمستان، باران و برف و خیلی چیزهای دیگر… در انبوه این تکرار است که تکرار زیبایی می‌شود جانِ بودن. می‌شود عصاره زندگی و درخت و آسمان. قرار بود از بهار بنویسم و از درخت نوشتم، از طبیعت و از تکرار، اما چه عیبی دارد وقتی این‌ها همه یکی هستند…

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید