تبدیل کردن تهدید به فرصت با «مردی به نام اوه»

بی‌صداها پیروز می‌شوند

28 آذر 1401

«مردی به نام اوه» اولین رمان راننده کامیون سابق یا همان نام فردریک بکمن است و اگر یک ویژگی را بخواهیم برای آن برشماریم این است که برای ما ایرانی‌ها پر از عناصر آشناست.

پیرمرد بازنشسته معتقد به اصولی که که درست شبیه همین نسل یک و پدربزرگ‌های خودمان است. معتقد است نسل ما گندش را از بی‌مسئولیتی در آورده‌ (و آیا خودمان معتقد نیستیم؟) و جهان با شیب پرسرعتی به سمت تباهی است، دمدمی مزاج است و خودش را عقل کل می‌داند و به قول مدیریتی‌ها متعهد به سازمان است و تا روز بازنشستگی کمترین مرخصی را می‌گیرد و «پایش به کلانتری باز نشده». از هر ده ایرانی احتمالا شش‌هفت نفر پدر یا پدربزرگ خود را در او خواهد دید (و عجب نسلی بودند، همه یک دست و شبیه هم) این به شخصه برای خود من علقه عاطفی ایجاد کرد و شخصیت اوه را روایت شده «باباجون» مرحومم (خدا اموات شما را هم بیامرزد) می‌بینم.

دیگر عنصر ایرانی داستان، کاراکتری اهل ایران است. پروانه اسم دومین شخصیت مهم داستان است، کسی که همسایه اوه می‌شود و دقیقا مطابق با تصور از ایرانی‌ها در ایران و جامعه بین‌المللی است. همان‌طور که آلمان‌ها سردند و منظم، ایرانی‌ها صمیمی و بی‌آلایش‌اند و همان طور که بلژیکی‌ها خنگند ایرانی‌ها عاشقند‌. ایرانیِ این داستان باید شور و رنگ را به خاکستری زندگی اوه برگرداند. مردی که به تازگی همسرش سونیا را از دست داده و حالا با دنیای بدون او با همسایه‌ها و دردسرهایشان، آدم‌های ژیگول و کامپیوترها سر و کله بزند.

دیگر فقدان مهم اوه پس از فوت همسرش، بازنشسته شدنش از کار است. او معتقد است حالا که کاری ندارد دیگر زندگی‌اش معنا ندارد و یک بار اضافه بر روی جامعه است. احساس می‌کند جامعه با بازنشسته کردنش خیانت بزرگی به او کرده. بکمن از اوه شخصیتی ضدسیستم ترسیم کرده، او همیشه درگیر با چهارچوب‌های «پیراهن سفیدها» است و اوه که از خانواده‌ای فقیر و پایین‌ترین قشر جامعه بوده حتی الان که جایگاهش متفاوت شده هنوز احساس تبعیض می‌کند و آنها را، از شهرداری تا وزارت راه و دادگاه، دشمن درجه یک خودش می‌داند. در پایان کتاب صحنه جذابی از این رویارویی را می‌بینیم. پیروزی بی‌صداها بر قانون خشک، بی‌مسئولیت و بی احساس؛ قانونی که قبل از این همیشه اوه را شکست داده است.

اولین پاراگراف کتاب به گفت و گوی با فروشنده ٱپاد (تلفظ اوه) اختصاص داده شده. جایی که با اوه آشنا می‌شویم و می‌فهمیم قرار نیست زبان هیچ‌کس جز زبان نسل خودش و ماشینش را بفهمد. آنجاست که می‌توانید متوجه شوید اوه برای شما جذاب است یا نه.

اوه از آن مردهای قوی، کاربلد و ساکت است. خواننده از توصیف شخصیتش لذت خواهد برد. مرد همه فن حریفی که می‌تواند ماشینش را تا آخرین پیچ باز کند و دوباره سرهم کند «تا ببیند می‌تواند از پسش بر بیاید یا نه» یا با مهارت شوفاژ همسایه را تعمیر کند و زیر لب غر بزند که «بی‌عرضه‌ها!»

اوه هر چند در ظاهر پیرمردی است که به هیچ‌کس اهمیت نمی‌دهد، اما از صحبت‌های او با همسر مرده‌اش در ذهنش می‌توان فهمید که او واقعا چطور فکر می‌کند. اغلب اوقات این روش نویسنده برای آگاه کردن ما از ذهنیات اوه است. اوه انگار که خودش هم نمی‌خواهد اعتراف کند اما قلب رقیقی دارد و همیشه برای کمک به دیگران این را بهانه می‌کند که اگر این کار را نکنم سونیا ناراحت می‌شود، یا فلان کار باعث شادی سونیا می‌شد.
کتاب بسیاری از اوقات با نمک است و مخاطب را می‌خنداند، گاهی عشق را روایت می‌کند و رمانتیک می‌شود و شاید هم بتواند چشمانتان را تر کند. همه داستان کتاب در زمان حال نیست و سیر روایت داستان بین گذشته اوه و زمان حال در رفت و آمد است. گاهی برمی‌گردیم به گذشته تا کودکی و نوجوانی اوه را ببینیم تا شاید بفهمیم چرا او به جهان این طور نگاه می‌کند، ما که قضاوتش کردیم به سردی، بی‌عاطفگی و بدعنق بودن، اگر سرگذشت او را بیشتر بدانیم بیشتر درکش می‌کنیم. زخم‌ها، امیدها و چالش‌های اوه جوان برای ما تعریف می‌کند که چرا باید اوه پیر غرولند کننده را دوست داشته باشیم.

«مردی به نام اوه» داستان تبدیل کردن تنهایی به جمع است. روایت دنیای غم‌انگیزی که برای هر فرد کهن‌سالی که همسرش را از دست می‌دهد اتفاق می‌افتد. این کتاب می‌تواند تلنگری برای ما و جامعه باشد که با قهرمانان دیروز، پدرهای کاری و مادران فداکارمان، در دوران پیری و وقتی که احساس می‌کنند به این زمانه تعلق ندارند با رواداری و صبر بیشتری رفتار کنیم.

کتاب سوئدی است و پس از ترجمه به انگلیسی، چهل و دو هفته در صدر پرفروش‌های تایمز بوده، در ایران هم از محبوبیت بالایی برخوردار است و ده‌ها بار ترجمه و منتشر شده. همچنین از روی کتاب، دو فیلم ساخته شده که یکی به زودی اکران می‌شود (با بازی تام هنکس). اولی هم فیلم موفقی بود که یکسال نماینده سوئد در اسکار فیلم‌های‌ انگلیسی زبان بوده است.

اگر دنبال رمانی خوشخوان هستید که در عین سادگی برایتان از تنهایی، هدف زندگی و عشق صحبت‌های عمیق بکند، مردی به نام اوه شما را جذب خواهد کرد.

 

عنوان اثر: مردی به نام اوه/ پدیدآور: فردریک بکمن، مترجم: فرناز تیمورازف/ انتشارات: نون/ تعداد صفحات: 376/ نوبت چاپ: چهل و هشتم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید