مروری بر مبارزه‌های امنیتی با سازمان مجاهدین

تاریخ شفاهی یا رمان زرد؟

02 مهر 1403

در روزهای بعد از کنکور که اکثر دانش‌آموزان رها شده از پیش‌دانشگاهی آن را بهترین فرصت برای تفریح و بهره‌برداری از اوقات فراغت می‌دانند، برای نخستین بار به نیت «کتابگردی» راهی خیابان انقلاب شدم تا پس از مدتی نسبتا طولانی کتاب غیردرسی تهیه کنم. آن روزها تحت تاثیر وقایع مختلف و چند اثر سینمایی، موضوع سازمان مجاهدین خلق ایران در سال‌های قبل و بعد انقلاب برایم جذابیت پیدا کرده بود و در نتیجه در اولین کتابگردی نخستین کتابی که با این موضوع دیدم را خریدم.

«رعد در آسمان بی‌ابر» را محمدحسن روزی‌طلب، تاریخ‌نگار و روزنامه‌نویس که جزو معاونین مرکز اسناد انقلاب اسلامی بود طی سال‌های ۹۵ تا ۹۷ و با کمک محمد محبوبی گرد آورد. او پیش از آن چند کتاب تاریخی سیاسی را تالیف کرده بود که شاید مهم‌ترینشان «صخره سخت» باشد. هرچند «صخره سخت» راوی مهم‌ترین پرونده‌های امنیتی و اطلاعاتی ایران طی سال‌های ۵۷ تا ۵۹ و آغازگر کنکاش و تحقیق مکتوب در وقایع امنیتی تاریخ معاصر است اما «رعد در آسمان بی‌ابر» مسیر متفاوتی داشت.

این کتاب نخستین اثر موسوم به «تاریخ شفاهی» در مبحث وقایع اطلاعاتی مربوط به سازمان منافقین است (در باب تاریخ شفاهی پیش از انقلاب می‌توان به کتاب خاطرات ارتشبد منوچهر هاشمی مدیرکل اداره ضدجاسوسی ساواک اشاره کرد؛ هم‌چنین بعد از انقلاب خاطرات آیت‌الله محمد محمدی ری‌شهری تدوین شد که در آن به موضوعات مختلفی پرداخته شد اما نقش سازمان منافقین در آن بسیار کمرنگ بود).

در کتاب «رعد در آسمان بی‌ابر» طی ۱۰ فصل با ۹ نفر از مسئولین اطلاعاتی کشور در دهه شصت مصاحبه شده و در فصل آخر، یکی از مامورانی که مقام و منصب بالایی نداشت اما به قول معروف آچار فرانسه و البته صریح‌اللهجه بود خاطراتش را به طور مکتوب در اختیار نگارنده قرار داده است. آن یادداشت‌ها به خاطر رک بودن بیش از حد و لحن گزنده موجب اعتراض بعضی از ۹ راوی این کتاب شد و هنگام تجدید چاپ، فصل آخر از آن جدا و در قالب کتاب مستقل «گشت شکار» در سال ۱۴۰۰ چاپ و منتشر شد.

اگر فیلم «ماجرای نیمروز» را دیده باشید احتمالا موقع خواندن کتاب برخی خاطرات برایتان آشنا باشد و وقتی کمی جلوتر بروید خواهید دید که مصاحبه شوندگان در اصل همان شخصیت‌های واقعی فیلم ماجرای نیمروز هستند و این حجم از روایت دقیق جزئیات و سال آغاز تحقیقات کتاب و اسم محمدحسن روزی‌طلب در تیتراژ احتمالا این نکته را به ذهن خواننده متبادر کند که این کتاب در اصل نسخه مکتوب و گسترده تحقیقات ماجرای نیمروز است. البته تمام مصاحبه‌های این کتاب به تحقیقات مربوط به ساخت ماجرای نیمروز ختم نمی‌شود و مباحث گسترده‌ای را در بر می‌گیرد؛ بخشی از آن شامل مقدمات ورود این افراد به واحد اطلاعات سپاه و وزارت اطلاعات و وقایع کودتای نوژه و مبارزه با گروه فرقان است، بخشی دیگر از برخوردهای قضایی و تبلیغاتی (اصطلاحا تواب‌سازی) با اعضای سازمان مجاهدین و مخصوصا اقدامات افرادی چون شهید لاجوردی و آیت‌الله محمدی گیلانی صحبت می‌کند، در چند جای کتاب از عملیات‌های مقابله با تروریست‌های فرقه رجوی در اردیبهشت و مرداد سال ۶۱ و بعد از آن گفته می‌شود و قسمت‌هایی از آن به شرح درگیری‌های گسترده با اعضای سازمان در جنگل‌های مازندران و گیلان اختصاص دارد. در یکی دو جا هم به طور کوتاه گریزی به فرجام کار آن‌ها در عملیات مرصاد می‌زند.

این کتاب به خاطر داشتن چند راوی، روایت یکنواخت ندارد. گاهی یکی از راویان خاطرات را با جزئیات کامل در حد رنگ لباس و مدل ماشین و ظاهر فلان متهم شرح می‌دهد و گاهی راوی دیگر که خاطرات کمتری دارد بیشتر تحلیل به خورد مخاطب می‌دهد. در چندجا پیش آمده که صحبت‌های یک راوی در یک فصل مکمل یا نقض کننده روایت دیگری بوده است، یا پیش آمده که یکی از این ۹ نفر قدرت تشریح و تفهیم بهتری داشت اما نفر دیگر در بیان و انتقال مفاهیمش مطالبش ناکام بود. نگارنده هم حتی‌المقدور در اصل روایت و البته جمله‌بندی‌ها دست نبرده که ای‌کاش دست می‌برد! همین اصل وفادار بودن به روایت اصلی باعث شد تا علاوه بر مشخص شدن سابقه اطلاعاتی و امنیتی برخی افراد سیاسی، ناگفته‌هایی شنیدنی از دل آن بیرون بیاید که هیچ‌جایی آنها را نخواهید یافت. مثلا طی دیدار گروهی از این ماموران با موسس جمهوری اسلامی، امام خمینی طی جملاتی باور نکردنی و غیرمنتظره به جای تشبیه آنان به جوانان صدراسلام و شهدایش به آنان گفت: «اگر رژیم سابق چند سال بیشتر مانده بود همه شما را فاسد می‌کرد!» که این نشان از شخصیت متفاوت نیروهای اطلاعاتی حتی در سال‌های پرحرارت اول انقلاب داشت و شاید اگر کسی غیر از روزی‌طلب عامل تالیف این کتاب بود یا خودش این روایت را سانسور می‌کرد یا عزیزان ناظر کیفی دست به حذف این جمله می‌زدند.

محمدحسن روزی‌طلب پس از این کتاب در تداوم بحث تاریخ شفاهی حوزه امنیت به سراغ تالیف اثر «استراتژی و دیگر هیچ» رفت که کتابی چند فصلی است اما صرفاً با یک نفر مصاحبه شده است. آنچه جالب است دیده شدن کپی نعل به نعل برخی جملات و اتفاقات این کتاب در فیلم «ماجرای نیمروز۲» است و احتمالا این اثر نیز تحقیقات کامل شده آن فیلم است و می‌توان آن را به اضافه کتاب‌های «رعد در آسمان بی‌ابر» و «گشت شکار» یک سه‌گانه به حساب آورد.

این ۳ کتاب به علاوه آثاری چون مجموعه سه جلدی «مجاهدین خلق از پیدایی تا فرجام»، «من اعتراف می‌کنم» و اثر چاپ نشده «چرا برادرکشی» ، کامل‌ترین آثار مکتوب در بحث سازمان مجاهدین خلق ایران است که مطالعه‌شان به اکثر سوالات در این حوزه پاسخ می‌دهد اما بیش از نیم‌قرن سابقه این گروه که حدود صد هزار عضو داشت باز هم جای کار دارد. همچنین علاقه‌مندان به ژانر جاسوسی در حوزه‌های کتاب و سینما بهتر است به جای مطالعه رمان‌های زردِ مثلا امنیتی! که ساخته ذهن نگارنده است، این کتاب را بخوانند تا به طور استاندارد با پایه کارهای اطلاعاتی، نفوذ و… آشنا شوند.

 

عنوان: رعد در آسمان بی‌ابر/ پدیدآور: محمدحسن روزی‌طلب و محمد محبوبی/ انتشارات: موسسه ایران/ تعداد صفحات: ۴۶۴/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید