اگر اهل داستاننویسی باشید، حتما به قفسه کتابهای «چگونه داستاننویسی کنیم؟» یا «راز خلق یک داستان خلاقانه» گذرتان خورده است. در این مطلب میخواهم شما را با یک کتاب متفاوت آشنا کنم که از همان ابتدای کتاب یعنی انتخاب «عنوان» خلاقانه و کاربردیست تا صفحه آخرش!
اما چرا «پرنده به پرنده» را از میان این همه کتاب تألیفی و ترجمهای برای معرفی انتخاب کردهام؟ اگر کمی حوصله کنید برایتان خواهم گفت.
داستاننویسی، روایتنویسی، زندگینامهنویسی، خودنوشت و دیگر شاخههای ادبیات، این روزها مشتاقان زیادی پیدا کرده؛ مشتاقانی که مسلما برای دستیابی به نوشتههای ناب و ارائه به بازار فروش نیازمند آموزش هستند. طبیعی است که در کنار این نیاز، دو دسته از افراد هم باشند که به هوای رفع نیاز از علاقهمندان پیشگام شوند: عدهای به نیت دلسوزی خالصانه، سالها تجربه زیسته در دنیای کلماتشان را با برگزاری کلاسهایی به صورت آنلاین، آفلاین یا حضوری با این افراد در میان میگذارند؛ و عدهای دیگر کسانی هستند که به قصد پولسازی از نیاز این افراد پا میگذارند در میدان به اشتراکگذاری کلماتی خوشآب و رنگ به نام نویسندگی خلاق و برگزاری دورههای آنچنانی.
آنهایی که در راه نوشتن به جایی رسیدهاند به این موضوع اذعان دارند که این مسیر پر است از فراز و نشیب؛ از امید و ناامیدی؛ جریان و رکود کلمات؛ انفصال از و اتصال به مردم و جامعه؛ افسردگی و نشاط و دهها حالت روحی و جسمی متضاد که یک نویسنده بارها و بارها در مسیر نویسندگی دچار آنها شده و هر بار با ترفندی خودش را از مهلکه نجات داده است. بنابراین به جرأت میتوان گفت: «نویسندگی راهی است پر مخاطره و کسی که این مسیر را برای زیستن در این دنیا انتخاب میکند باید واقف به این مسئله باشد. آدابش را بشناسد و در رعایت آنها کوشا باشد.»
پس از انتخاب مسیر، فرد مشتاق به نوشتن میتواند از روشهای متفاوتی استفاده کند. عدهای از اساتید مختلف عم از دلسوز یا پولسوز استفاده میکنند، عدهای هم به صورت خودکار و خودآموز تمام تلاششان را میکنند تا استعداد نهفته در وجودشان در زمینه نویسندگی را به بهترین نحو شکوفا کنند.
قطعا هر کس مختار است هر روشی را برای رسیدن به خواستههایش طی کند. اما اینکه چرا این مطلب را به معرفی کتاب «پرنده به پرنده» اختصاص دادهام بیشتر برای کسانی است که خودشان میخواهند نویسندگی و خاصه داستاننویسی را به صورت خودآموز پیش ببرند.
کتاب «پرنده به پرنده» یک خودآموز برای نوشتن است. خانم آن لاموت در این کتاب به موضوعات نوشتن، چهارچوب ذهنی نوشتن و مسائل و موضوعاتی که میتواند به ما کمک کند تا بنویسیم، پرداخته و با استفاده از فرم خودزندگینامهنویسی به مخاطب کمک کرده تا مطالبش را بدون نیاز به تفسیر خاصی متوجه شود.
خانم آن، به سبب آنکه پدری با حرفه داستاننویسی داشته، از همان کودکی فضای زیستنش در فضای کتاب و نوشتن گذشته است؛ او از همان ابتدای کتاب روی دو مسئله پافشاری میکند: یکـ شروع داستان و نوشتن و دوـ پایان دادن به داستان و رها نکردن آن در خلأ ناامیدی و کمالگرایی.
او در قسمتی از کتاب مینویسد: «توصیه پدرم به من این بود که نوشتن را هر روز در ساعات و دقایقی انجام بده. آن را طوری انجام بده که انگار بخواهی گامهای موسیقی را روی پیانو تمرین کنی. آن را مثل کاری که قبلا با خودت هماهنگ کردهای و برنامهاش را ریختهای انجام بده.»
گامبهگامنویسی و کلمهبهکلمه نوشتن، راز خانم آن لاموت در مسیر نوشتن است. رازی که در جایجای کتاب با ذکر موارد و مثالهای گوناگونی از زندگی خودش به آن تأکید کرده است. رازی که ایده انتخاب عنوان کتابش را هم به آن اختصاص داده است.
خانم آن در صفحه 52 کتاب، خاطرهای از دوران کودکی برادرش ذکر میکند و میگوید: «سی سال پیش برادر بزرگترم در تلاش بود مطلبی درباره پرندهها بنویسد، او سه ماه وقت داشت. اما سه ماه گذشت، موقع تحویل کارش رسید و او هنوز هیچ کاری برای تحقیقش انجام نداده بود. آن زمان بود که پدرم کنارش نشست، دستش را دور شانه برادرم انداخت و گفت: رفیق، پرنده به پرنده؛ دانه به دانه؛ یک به یک هر بار فقط درباره یک پرنده بنویس و تمام.»
هر نویسنده باید در مسیر نوشتن به دو ابزار حیاتی مجهز باشد؛ اراده و تلاش بیوقفه؛ حتی اگر این تلاش روزی یک پارگراف نوشتن و اضافه کردن به نوشتهاش باشد.
در ادامه کتاب تأکید بر این موضوع شده که نویسنده باید بداند که پیشنویسهای ابتدایی هر فردی ممکن است مزخرف از آب دربیایند و این موضوعی است که برای هر کسی در این مسیر اتفاق میافتد و نباید به هیچوجه باعث دلسردی نویسنده از نوشتههایش شود. او میگوید: «هر بار که میخواستم به سراغ پیشنویسهایم بروم وحشت مرا فرامیگرفت. سعی میکردم برای ورود به بحث چکیدهای مقدماتی یا همان لید را بنویسم اما به جایش دو جمله وحشتناک مینوشتم، آنها را میبوسیدم و کنار میگذاشتم و دوباره تلاش میکردم.»
مسلم است که این تلاشها برای نویسنده دو مزیت دارد: یکی اینکه او از نوشتن دست برنمیدارد و دیگر اینکه در تله کمالگرایی که صدای سرکوبگر ذهن نویسنده است، نمیافتد.
لاموت در ادامه از رازی دیگر در نویسندگی پرده برمیدارد. او بر این نکته تأکید میکند که نوشتن را از کودکی آغاز کنید؛ البته نه به لحاظ زمانی بلکه به جهت موضوعی. او بر این عقیده است که بسیاری از ایدهها و حرفهای نگفته در ذهن نویسنده از کودکی او منشأ میگیرد بنابراین نویسنده در ابتدای کار باید هر آنچه که از دوران کودکی از اتفاقات بد یا خوب در ذهن دارد در قالب کلمات درآورده و از اینکه روزی ممکن است کسی او را قضاوت کند نگرانی نداشته باشد؛ او میگوید: «طوری بنویسید که انگار همه قضاوتگرانتان مردهاند.»
به دید نگارنده نیز یکی از بزرگترین مشکلات نویسندگان ایرانی و عقبافتادگی آنها از مسیر صحیح نوشتن همین ترس از قضاوت است که منجر به سانسور عواطف واقعی و حتی در مواردی ختم به حذف مسائل فنی داستان و نوشتهجاتشان میشود. آنها مجبورند که مدام کلماتشان را از غربال قضاوت دیگران رد کنند تا مبادا متهم به سکولاریسم، اشاعه فحشا، مخالفت با نظام یا هر برچسب دیگری شوند.
مسئله دیگری که از دید خانم آن، بر نوشتن بسیار مؤثر است زندگی زیسته هر فرد و استفاده بهینه از آن در نوشتنهاست. خانم آن از نویسندگان میخواهد که شخصیتهای داستانشان را از افرادی که میشناسند، به دلیل آنکه احاطه بیشتری بر روی فکر، رفتار و گفتار آنها دارند انتخاب کنند. و شگردی که برای این کار به نویسندگان یاد میدهد تلفیق ویژگیهای شخصیتهای مختلف با یکدیگر و خلق شخصیتی جدید از دل آنهاست.
کوتاه سخن آنکه، اگر شما جزء آن دسته از افرادی هستید که مدام از بد نوشتن خودتان گله دارید و در تله کمالگرایی برای نوشتن گیر افتادهاید، خواندن این کتاب را به شما توصیه میکنم. چرا که نویسنده این کتاب در سراسر روایت خود، شما را به این درجه از اقناع میرساند که اگر چیزی درون شما واقعی باشد، مخاطب آن را جذب خواهد کرد. توصیه نویسنده بر این مسئله است که هر نویسنده باید از به انجام نرساندن کار نوشتنش، یعنی از ننوشتن بترسد و نه هیچ چیز دیگری.
پس خودتان را وقف نوشتن کنید و بیوقفه بنویسید. هر کس دنیایی از کلمات خودش را دارد که هیچ کس دیگری از آن خبر ندارد. جهان کلمهایتان را بشناسید، ارج نهید و همچنان بیوقفه بنویسید حتی اگر جایی منتشرش نکردید. شما در هر صورت در نوشتههایتان جاری هستید.
دلم نمیآید که این مطلب را تمام کنم و این قسمت از کتاب «پرنده به پرنده» را برایتان در پایان مطلب نقل نکنم. آن لاموت در صفحات پایانی کتابش یکبار دیگر به ارزش نوشتن تأکید کرده و میگوید: «در این جامعه تاریک و مجروح، نوشتن میتواند لذتهای خاص دارکوب را به شما بخشد، لذتهای خاص حفر کردن سوراخی در یک درخت، حفرهای که در آن میتوانید لانهتان را بسازید و بگویید: این آشیان من است، این جایی است که اکنون زندگی میکنم، این جایی است که بدان تعلق دارم.»
تو مگو همه بجنگند و ز صلح من چه آید / تو یکی نهای هزاری تو چراغ خود برافروز.
عنوان: پرنده به پرنده؛ درسهایی چند درباره نوشتن و زندگی/ پدیدآور: آن لاموت؛ مترجم: مهدی نصرالهزاده/ انتشارات: بیدگل/ تعداد صفحات: 308/ نوبت چاپ: ششم.
انتهای پیام/