برخی از اهالی بازار کتاب، افزایش تعداد عناوین در این حوزه از یکسو و گرایش به تدوین خاطرات همهی شهدای جنگ تحمیلی – بدون توجه به ظرفیتهای ادبی و دراماتیک روایت زندگی آنها – از سوی دیگر را عامل این ماجرا میدانستند. «ساجی» اما یک مثال نقض برای این ادعاست؛ کتاب ساده و بیحاشیهای که به روایت خاطرات همسر شهید «بهمن باقری»، از رزمندگان خرمشهر میپردازد و به دلیل تسلط نویسنده و تدوینگر کتاب – که سابقه درخشانی در حوزهی ادبیات شفاهی دفاع مقدس دارد – این روزها تبدیل به یکی از کتابهای پرفروش و پرمخاطب در بازارِ راکد کتاب ایران شده است.
ساجی خیلی غافلگیرانه شروع میشود؛ از جایی که در چند صفحه، مخاطب با یک ماجرای عجیب روبهرو میشود: چندین اتفاق و حادثهی پشت سرهم که نهایتا به زندگی روایِ اصلی کتاب متصل میشود و مخاطب متوجه میشود خانم نسرین باقرزاده، فرزندِ همسر دومِ مادرش است. همین شروعِ غیرمنتظره که با قلمِ روایتگر بهناز ضرابیزاده نگارش شده، خاطراتِ این همسر شهید را به یک رمانِ ماجراجویانه تبدیل میکند که قلابِ پیگیری را در ذهن مخاطب میاندازد و او را حدود 300 صفحه با خود میکشاند.
حدود یک سوم از کتاب – یعنی صد صفحهی ابتدایی – به روایت زندگی راوی و نحوهی آشنایی او با شهید باقری میگذرد و مخاطب با تعاملات خانوادگی هر دو طرف آشنا میشود؛ اینکه خانوادهی خانم باقرزاده از ثرومتمندان منطقه بودهاند و چندان پایبندی عمیقی به احکام دینی نداشتهاند و در طرف مقابل، تقید خانوادهی عمو علی (که عموی واقعی او نبود؛ بلکه برادر همسر اول مادرش بود) به دستورات شرعی و محرم و نامحرم که جزو مذهبیهای ریشهدار آن منطقه بودند. این تفاوت فرهنگی، هم نوعی از شوخی و فکاهی را وارد کتاب کرده – مانند جایی که بهمن دربارهی کنترل نفس اماره به همسرش توصیه میکند – و هم نمایشگر وضعیت واقعی دوران دفاع مقدس است؛ زمانی که تمام مردم ایران فارغ از گرایشهای سیاسی، فرهنگی و حتی عقیدتی که داشتند، با مسالهی جنگ روبهرو شدند و تهاجم رژیم بعث عراق به کشورمان که با رشادت رزمندگان روبهرو شد، یک عرصهی رشد عمومی را رقم زد.
اما اوج داستان، روایت آغاز جنگ و حضور شهید باقری در جبهه است؛ جایی که «تازه عروس» که در رویاهای زندگی شیرین بوده و اصلا خیالی به جز یک زندگی آرام و عاشقانه در کنار همسرش نداشته، ناگهان با یک واقعیتِ دردناک روبهرو میشود: برای امنیت خاک و ناموسِ کشور، باید هزینه داد؛ هزینهای که با کمرنگ شدن حضورِ همسر در خانه در همان روزهای نخست زندگی مشترک آغاز میشود.
توصیف راوی از آغاز جنگ و حملهی بعثیها به خرمشهر، بسیار دقیق، جزئی و به همین دلیل، تکاندهنده است؛ خانوادههایی که سراسیمه تمام زندگی را رها کردند و رفتند، زنهایی که بدون دیدن شوهرهایشان مجبور به مهاجرت شدند و وضعیت نامناسب پشتیبانی جنگ که با عدم همراهی رئیسجمهور وقت – ابوالحسن بنیصدر – روبهرو شده بود و تعداد شهدای خرمشهر را افزایش میداد.
روایت خانم باقرزاده از نگاه حسرتآمیزی که به جعبههای بازنشدهی جهازش در خانهی عموعلی داشته در کنار صحنهی روایت شهادت شهریار و وضعیتی که اعضای خانواده داشتهاند، عمقِ حسرت و آسیب روحیای را که جنایتِ صدام و ارتش بعث برای خانوادههای ایرانی به ارمغان داشت، به نمایش میگذارد و به شدت مخاطب را متاثر میکند. روایتِ مرگ دردناک «ساجی» هم یک روضهی مجسم برای خواننده است که صحنههای حماسهی کربلا و مصائب اهل بیت(ع) در روز عاشورا را تداعی میکند.
فصلبندی کتاب هم به مخاطب کمک کرده تا بتواند بین مقاطع مختلف زندگی راوی، تمیز قائل شود و مرحله به مرحله با او همراه شود؛ از روایت زندگی سختی که مادرش در کودکی داشته و پس از آن، اتفاقاتی که برای همسرش پیش میآید و نهایتا زندگی سختی که همراه با کودکانش گذرانده و با پدرِ راوی ازدواج کرده است. همین تقطیعِ درستِ رویدادها، ساجی را از یک روایت تخت و خطی نجات داده و فراز و نشیبهای روایی را با جذابیت ادبیات داستانی به آن اضافه کرده است.
مهاجرت به شیراز، منتقل شدن به قم و بازگشت به شیراز، همه مراحل مختلفی هستند که خانم باقرزاده از زندگیِ بدون بهمن در دوران جنگ روایت کرده و خانم ضرابیزاده هم به خوبی، این پستی و بلندیهای زندگی را با عناصر داستانی، تبدیل به نثری خواندنی کرده است. قلمِ بهناز ضرابیزاده – که قبلا کتاب بسیار خواندنی و پرفروشِ «دختر شینا» را از او خواندهایم – به دلیل روایت دقیق جزئیات از یکسو و توجه به ترکیب عناصر داستانی با واقعیت روایی از سوی دیگر، «ساجی» را به یک اثر خواندنی تبدیل کرده که حوصلهی مخاطب را سر نمیبرد و یک ماجرای تکراری و غیرهیجانانگیز از یک همسر شهید – مانند چیزی که در بسیاری از کتابها خواندهایم و در بسیاری از فیلمها دیدهایم – به مخاطب ارائه نمیکند؛ مسالهای که برگ برندهی این کتاب است و میتوان آن را عاملی برای استقبال جدی مخاطبین از کتاب دانست. خانم ضرابیزاده حدود چهار سال زمان برای تدوین این کتاب صرف کرده و یک دورهی پژوهش و تحقیق را هم در خرمشهر و آبادان گذرانده است؛ زمانی که خانم باقرزاده به دلیل بازخوانی خاطراتش دچار تالمات روحی شده و تا چند مدت حاضر به ادامهی روند جلساتِ تاریخ شفاهی نبوده است.
یکی از نکات ویژهای که در «ساجی» وجود دارد و برخلاف پژوهشهای علمی و تاریخی، مخاطب را از زاویهی واقعی و اجتماعی با مسالهی انقلاب اسلامی روبرو میکند، روایت میدانی راوی از تغییر در بافت فرهنگی و عقیدتی مردم است. زمانی که خانم باقرزاده به همراه شهید باقری به آبادان برمیگردد و به دیدار جمعی از زنان – که قبلا با او در مدرسه همکلاسی بودهاند – میرود، توصیفهای جالبی از تغییر ظاهر و حجاب آنها مطرح میکند که به دنبال تایید این گزاره است که انقلاب اسلامی و ماجرای دفاع مقدس، یک تحول درونی و حقیقی – برخلاف چیزی که رسانههای بیگانه به دنبال القای زوری و غیرواقعی بودن آن دارند – در میان باورهای مردم بود؛ چیزی که در این کتاب به خوبی و با ذکر جرئیات، بیان شده است.
در مجموع «ساجی» را میتوان نسخهی تکامل یافتهی «دختر شینا» دانست؛ کتابی که روایت دردهای یک همسرِ شهید را اینبار نه به صورت فردی بلکه به صورت اجتماعی و همراه با توصیف وضعیت فرهنگی جامعه در دوران دفاع مقدس ارائه کرده و به همین دلیل، تاثیرگذاری عمیقی بر مخاطب دارد. این کتاب همچنین به دلیل توصیفات قوی و فرازونشیبهای داستانی فراوانش، میتواند به یکی از پشتوانههای داستانی برای تولید فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی تبدیل شود؛ محصولاتی فرهنگی که میتوانند به عنوان حلقهی وصلِ نسلِ جنگ و نسل جدید عمل کنند و الگوی ایرانی اسلامیِ مقاومت را به جوانان ارائه کنند.
انتهای پیام/