«باز هم سوالی دارید؟» کتابیست برای ارضای کنجکاویهای رایج بچهها. نویسنده ـ ماری لوییز گِی ـ در مقام راوی، خود را به دنیای کودکی میفرستد و با مرور خاطرهای از آن دورهی ویژه، به کنکاش در مورد چراییِ بروز آنهمه پرسش از ذهن کودکان و چگونگیِ پاسخدهیِ مناسب به آنها میپردازد، و البته موفق شده پیام خود را بسیار نامحسوس و در پشت پوستهی لذت و سرگرمی برای بچهها بیان بکند.
او در طرح موضوعِ مورد نظرش، حاشیه نمیرود و از همان نخستین سطرهای کتاب، مساله را چنین بیان میکند: «گاهی یاد دوران کودکیام میافتم و به فکر فرو میروم. من دختر خیلی کنجکاوی بودم و همیشه دربارهی همهچیز یک میلیون سوال توی ذهنم بود»، و پرسشهای ذهنی نویسنده چه بوده؟ «آیا درختها حرف میزنند؟ باران از کجا میآید؟ چرا گربهها سبیل دارند؟ ممکن است وقتی بزرگ شدم، به گربه تبدیل بشوم؟».
در ادامه لوییز گِی، به تجربهی دیدارش با بچهها در مدرسهها و کتابخانهها میپردازد و ما به عنوان خواننده درمییابیم بچهها همیشه کنجکاویهای یکسان یا شبیه به هم دارند، ولی پرسشهایشان با هم متفاوت است: «میبینم چیزی عوض نشده. بچهها مثل همیشه کنجکاو هستند. آنها همیشه سوالهای زیادی دارند. باید هم همینطور باشد. اگر کسی سوال نکند، پس چهطوری جواب سوالهایش را بداند؟»
بنابراین تعداد زیادی از پرسشهای معمول بچهها را در صفحهی بعد میآورد و به صورت کاملاً خلاقانه و هوشمندانه به همهی آنها در طول روایت کتاب پاسخ میدهد. جالب اینکه نویسنده برای تاثیرگذاری بیشتر بر مخاطب خود، سه شخصیت کودک را با چهره، نژاد و ملیتهای مختلف در داستان خود همراه و شریک میکند تا بر اساس پرسشها یا کنجکاویهای آنها پاسخ مناسب را در دل داستان بگنجاند و روایت مورد پسند بچهها را پیش ببرد. از طرفی او به یکی از پرسشهای متداول و اساسی کودکان در همین کتاب پاسخ قانعکننده و قابلقبولی میدهد. بچهها میخواهند بدانند کتابهای کودک و نوجوان چگونه نوشته میشوند! و ماری لوییز گِی، که نویسنده و تصویرگر معتبر و شناختهشدهی کانادایی است، با آفرینش داستانی در دلِ داستانِ خود، شیوهی نگارش داستانی مخصوص بچهها را برای آنها با زبانی ساده و تصویری تشریح میکند، و البته این ترفند وقتی بامزهتر میشود که در داستانِ درونِ داستان نیز داستانِ دیگری توسط یک غول بزرگِ مهربان و خجالتی برای یک هیولای گرسنهی ترسناک خوانده میشود اما چون غولِ خجالتی با گفتنِ واژهی «پایان» داستان را در جایی که بچهها انتظار ندارند تمام میکند، بچهها خود دستبهکار میشوند تا داستان دیگری بنویسند. از اینرو، بر واژهی «پایان» در پایانِ کتاب خط میکِشند و جای آن مینویسند «شروع»!
تصویرگری کتاب را هم (کارِ خود نویسنده) باید از دیگر نقاط قوت کتاب دانست. رنگآمیزی شاداب و هیجانانگیز کتاب و استفادهی درست و بجا از اِلِمانهای گویا و همگام با محتوا، کتاب را علاوه بر خواندنی، دیدنی نیز کرده است. برای نمونه نگاه بکنید به صفحههای 18 تا 21 و تصویر کاغذهای تکهپارهای که ایدهها و جملههای اولیه برای شروع داستان بر آنها نوشته شده و بچهها از بینشان انتخاب میکنند، یا صفحهی 37 که داستان با غلطهای املاییِ فراوان و مرسوم بچهها روی یک برگه نقش بسته، یا در صفحهی 38 تصویرسازی شخصیت هیولا را توسط خودِ بچهها میبینیم، یا ببینید در جنگلِ صفحهی 48، بچهها به جای تنهی درخت، روی یک مداد غولپیکر نشستهاند، به این معنا که آنها نویسندهی اصلیِ داستانی هستند که ما میخوانیم.
«باز هم سوالی دارید؟» کتابی فوقالعاده جذاب برای کودکانی است که میخواهند بدانند چهطور وقتی اصلاً انتظارش را نداریم، یک فکر عالی به ذهنمان میرسد، یا چگونه بعضی وقتها، واژهها از جایی نامعلوم پیدایشان میشود و از ما میخواهند آنها را بنویسیم؟! پس اگر کودک یا نوجوانی در خانه دارید، بیمعطلی این کتاب را برای او بخوانید و خودتان را برای همیشه از شرِ بیشترِ پرسشهایشان خلاص بکنید.
انتهای پیام/