مروری بر رمان «آهسته آهسته برایم بخوان»

داستان یک شهر

06 خرداد 1403

آهسته آهسته برایم بخوان، قصه آدم‌های خرمشهر و آبادان در بحبوحه سقوط این دو شهر در زمانه جنگ است ولی این همه داستان نیست. کتاب با متنی شعرگونه و سرشار از احساس به روایاتی از مردم مختلف در هنگامه شروع جنگ می‌پردازد و به خوبی جنگ را با تار و پود آدم های قصه‌اش در می‌آمیزد، زخم می‌زند و زخم می‌بیند. نویسنده از دل یک روایت ذهنی در بستری پر از احساس و پر از حسرت، به سراغ ترسیم «خرمشهر» رفته است. او قطعات پازلش را با طمانینه، کنار هم می‌چیند و از دل این روایت آرام، تصویر تازه‌ای از شهری از دست‌رفته را پیش روی مخاطب می‌گذارد. از نقاط روشن این کتاب می‌توان به تفاوت آن در به تصویر کشیدن یک شهر جنگ زده با سایر کتاب‌های مشابه اشاره کرد.

مریم منوچهری در به تصویر کشیدن شهر، آدم‌ها را روایت می‌کند، نگاه‌های غمبار و سراسر عشق‌شان به هم و تلاش‌شان را برای پرکردن جاهای خالی‌ای که جنگ روی دستشان گذاشته، از دل ترسیم همه آن‌ها به یک بزنگاه بزرگ می‌رسد: «تصویر یک شهر.»

رابطه آدم‌ها با شهر چیز غریبی است، با خاک با رود. حتی قصه عاشقی آدم‌ها، قصه رابطه‌شان با مکان و زمان است. شهری که به مثابه مادر با فرزندانش مهربان است و دست مهربانش آن‌ها را در آغوش می‌کشد و آرامشان می‌کند. در جایی از کتاب، راوی، نه شهر را متعلق به یک گروه از مردم که اتفاقاً مردم را مال یک شهر می‌داند. مردمی که جان‌های زیادی را در دلِ نسبت‌شان با این شهر از دست می‌دهند، ویران می‌شوند و در انتها برای پاس‌داشت سوگِ رفتگان، رو به شهر می‌ایستند و به سوی او و برای او قیام می‌کنند.

از دیگر نکات قابل توجه این کتاب، توجه به نقش زن‌ها در دوران جنگ است. بیشتر کتاب‌های حوزه دفاع مقدس در رابطه با پسران و مردان و پدرانی است که به نحوی، مستقیم یا غیرمستقیم در گیر جنگ هستند. اما مادران و همسران و دختران چه؟ جنگ چه تاثیری بر آن‌ها و آن‌ها چه تاثیری بر آن داشتند؟ این کتاب سراسر پر شده با روایت‌های مختلفی که نه مردان، بلکه زنان نقش اول آن هستند و این می‌تواند نویدی باشد بر دیده شدن، توجه و راویت کردن از نقش موثر و غیر قابل انکار زن، تحت هر عنوانی، از جنگ، که خود در نهایت روایت کامل‌تر، جامع‌تر و واقع بینانه‌تری را برای نسل‌های بعدی به یادگار خواهد گذاشت.

در مقابل لحن شاعرانه به کار گرفته شده در توصیف شهر و روابط آدم‌ها، جنگ، به خودی خود، فضایی تاریک، خشن و بی‌رحم دارد و به تبع آن، لحنی استوار، حماسی و تا حدی خشن را طلب می‌کند، نمی‌شود با لحنی عاشقانه فضای رمان را به سمت و سوی سانتی‌مانتالیسم برد و هم‌زمان، نکبت‌بار بودن جنگ را برای مخاطب، به ویژه مخاطبی که به احتمال زیاد آن فضا را تجربه نکرده، به تصویر کشید. علاوه بر این روند کلی داستان کند و در بخش هایی حتی کسل‌کننده می‌شود که این خود می‌تواند ناشی از تاکید بیش از اندازه بر احساسی و شاعرانه نوشتن داستان باشد.

در مجموع، کتاب آهسته آهسته برایم بخوان با شیوه نگارشی نو و تا حدی جذاب، به ویژه برای نسل جوان، که سمت‌وسو و حال و هوای دیگری از جنگ را به تصویر می‌کشد که کمتر به آن پرداخته شده است. همچنین نویسنده با پرهیز از تکرار استفاده و اصطلاحات پهنه جنوب، که آفت بسیاری از روایت‌هایی است که از آن منطقه گفته می‌شود، با سرک‌کشیدن به مناطق کمتر پرداخته شده از خرمشهر و آبادان، به ساحت تازه‌ای از قصه و صد البته، غصه جنگ نزدیک می‌شود. جایی که حالا طیف وسیع‌تری از مخاطبان نیز مفهوم «گمشدگی» را احساس کرده و با آدم‌های قصه هم غصه می‌شوند.

 

عنوان: آهسته آهسته برایم بخوان/ پدیدآورنده: مریم منوچهری/ نشر: ثالث/ تعداد صفحات: ۱۵۸/ نوبت چاپ: دوم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید