مروری بر رمانی متفاوت برای نوجوان‌ها

در تاریکی هم زندگی‌ست

22 خرداد 1403

کتاب «عاشقانه‌های یونس در شکم ماهی» لایه‌ها و مضامین مختلفی دارد. دو واژه «دلبستگی» و «از خودگذشتگی» دو مفهوم از آن مفاهیم است. هر دو واژه بار عاطفی دارند؛ اما هر کدامشان به شکلی احساسات آدمی را به جریان می‌اندازند. دلبستگی نیازمند حفظ کردن علاقه‌مندی است ولی از خودگذشتگی نیازمند رها کردن آن علاقه است. دلبستگی که یک نوع پیوند عاطفی شدید یک فرد با چیز دیگری است محدوده بزرگی دارد. دلبستگی لزوما علاقه داشتن به یک فرد نیست؛ آدم‌ها می‌توانند نسبت به شغل‌ها و شی‌ء‌ها هم دلبستگی پیدا کنند و آنقدر آنها را دوست داشته باشند که جدایی از آنها برایشان سخت باشد. یکی دیگر از مفاهیمی که در طول رمان سایه‌اش دیده می‌شود «مرگ» است. مرگی که مبهوت‌کننده است و روی هر آدمی تاثیر متفاوتی دارد. در پاراگراف اول داستان جمشید خانیان به عنوان نویسنده کتاب، فردی را می‌میراند تا قلاب همان اول داستان در ذهن خواننده گیر کند و مخاطب پیگیر ماجرا شود: «و او درست یک روز بعد از آمدن بابا، در حالی که به نظر سالم و سرحال می‌رسید، مثل درختی که دیگر قادر نباشد با ریشه خود از زمین آب و غذا بگیرد و با برگ‌هایش هوا را جذب بکند، خیلی آرام و غیر منتظره مُرد.»

داستان در نقطه پایان شروع می‌شود. بعد از برهم خوردن تعادل؛ نویسنده دست خواننده را می‌گیرد و با خود همراه می‌کند تا به او نشان دهد چه می‌شود که پایان داستان تلخ تمام می‌شود. داستان خطی نیست و مرتب نکته‌ای را اشاره می‌کند که خواننده باید متن را بخواند تا کشف کند این کیست؟ این خاطره کی اتفاق افتاده؟ اهالی داستان کجا هستند؟ چه اتفاقی افتاده؟ و این یعنی تعلیق پشت تعلیق و این یکی از بهترین را‌ه‌های نگه داشتن خواننده پای کتاب است. جدای از اینکه داستان پرش زمانی دارد؛ در دل تعریف یک صحنه هم پرش خاطرات دارد. گاهی پیش می‌آید از چیزی صحبت می‌شود و چندین صفحه بعد موضوع برای خواننده حل می‌شود.

سه واژه دیگری که در لابه‌لای صفحات کتاب می‌توان آنها را مستقیم و غیر مستقیم پیدا کرد «هنر»، «جنگ» و «آوارگی» است. در واقع رمان تلفیقی از هنر و جنگ است. روح لطیف هنر در جای‌جای کتاب دیده می‌شود و سایه جنگ در بین آوارگی ناشی از جنگ احساس می‌شود.

کتاب رمان نوجوان است. جمشید خانیان خیلی خوب وارد دنیای نوجوانی می‌شود و حس‌و‌حال‌ها و ماجراها را از زبان یک نوجوان بیان می‌کند. راوی داستان «سارا» است. نوجوان سیزده ساله آبادانی. جدای از قلم نویسنده که صمیمی و دقیق داستان را برای خواننده توضیح می‌دهد و نظم درست کلمه‌ها ضرباهنگ خاصی به رمان بخشیده؛ در جای‌جای کتاب موسیقی حضور پررنگ دارد.

پدر خانواده تعمیرکار آلات موسیقی است و به شغلش دلبستگی خاصی دارد و با عشق کار می‌کند. کل خانواده هم به موسیقی علاقه خاصی دارند و برای شنیدنش برنامه‌های خاصی دارند. سارا عاشق «کوکو» است. کوکو پیانویی است که پدرش آن را تعمیر کرده و حالا او صاحبش شده است. یکی از ماجراهای اصلی دلبستگی کتاب؛ دلبستگی زیاد سارا به همین کوکوست. دلبستگی وقتی به اوج می‌رسد می‌تواند آدم‌ها را در معرض خودخواهی قرار دهد. آنجاست که از خودگذشتگی خودش را نشان می‌دهد. اصولا گذشتن از دلبستگی‌ها برای همه سخت است و برای یک نوجوان می‌تواند سخت‌تر هم باشد. اگر امکان از بین رفتن آن شیء مورد دلبستگی هم وجود داشته باشد سخت‌تر هم می‌شود‌. سارا در بین دوراهی قرار می‌گیرد. او باید بین دلبستگی شدیدش به کوکو و نگه داشتنش و از خودگذشتگی و از دست دادنش یکی را انتخاب کند.

مشهودترین قسمتی که از جنگ در کتاب بازتاب پیدا کرده آوارگی است. برای انسان خیلی سخت است با وجود اینکه خطر جانی او را تهدید می‌کند خانه و زندگی‌ا‌ش را برای مدتی رها کند و برود و به تعبیری مهاجرت کند. چقدر می‌رود؟ کجا می‌‌رود؟ چه را با خودش می‌برد؟ اگر برگردد و اثری از خانه‌زندگی‌اش نباشد چه؟ و هزار سوال دیگر که در ذهنش جنگ رفتن و نرفتن راه می‌اندازد.

یکی دیگر از مفاهیم کتاب «عشق» است. عشق به خانه. عشق به وطن. عشق به هنر و موسیقی. عشق به خانواده. مخاطب همه این عشق‌ها را دل داستان پیدا می‌کند؛ اما یکی از شخصیت‌ها نگاه متفاوتی به این مسئله دارد. شخصیت دیگر کتاب که عشق و هنر دیگری  به کتاب اضافه کرده «یونس» است. او عاشق شعر است و زبان مخصوص به خودش را اختراع کرده. از طریق این اختراع و نوع تفکرش دنیا را متفاوت می‌بیند و حس شاعرانگی خاصی دارد. یونس با اینکه فقط چند سال از سارا بزرگتر است در کنار شاعرانه بودنش آدمی فلسفی است. پر رمز و راز است و حضور معناداری در داستان دارد. او از دریچه جدیدی به عشق نگاه می‌کند.

داستان تلفیقی از همه این مفاهیم لابه‌لای صحنه‌های جذاب و تصویری است. در رمان دو حس شادی و غم در کنار هم قدم برمی‌دارند. گاهی از دل شادی غم بیرون می‌زند و گاهی از دل غم شادی. گاهی ترس سرآمد حس‌ها می‌شود و گاهی نگرانی. همین ترکیب متفاوت حس‌هاست که رمان را جاندارتر کرده است.

عاشقانه‌های یونس در شکم ماهی می‌خواهد این موضوع را به خواننده‌اش یادآوری کند که می‌توان در شکم ماهی و درگیر زندگی تلخ و تاریک بود؛ اما امید را از دست نداد و زندگی را ادامه ادامه داد.

بیشتر بخوانید