در این کتاب ما شاهد یک روایت عاشقانه با کش و قوسهایی مختص به عشق در یک فضای مذهبی هستیم اما نه فضایی که در ذهن شماست بلکه فضایی که در قرون اولیه هجری در عراق میان پیروان دو مذهب شیعه و سنی بود.
هاشم و خانوادهاش سنیمذهباند اما خانواده ریحانه، دختر داستان شیعه و ازدواج این دو در آن زمان از نظر هر دو خانواده اشتباه و نشدنیست.
یکی از نقدهای اساسی که به کتاب وارد میشود در زمینه تقریب مذاهب اسلامی است که کتاب تا حدودی برخلاف این موضوع است. از نظر تقریب، ازدواج یک فرد شیعه و یک فرد سنی از آنجایی که هر دو مسلماناند مشکلی ندارد ولی نویسنده از این موضوع برای جذابیت داستان و گنجاندن روایت اصلی استفاده میکند.
البته باید توجه داشت داستان از ابتدا همجهت با موضوع پررنگ دیگری در زمینه تقریب پیش میرود، آن هم همزیستی مسالمتآمیز پیروان این دو مذهب اسلامی است که با یکدیگر دوست هستند، رفتوآمد میکنند، با یکدیگر تعامل دارند و کنار هم زندگی میکنند.
قصه تا حدود زیادی آغشته به عنصر خیال است اما محور اصلی روایت و جانمایه داستان براساس واقعیتی از برکات وجود امامزمان (عج) و محبت ایشان به شیعیان است که در جلد دوم کتاب شریف عبقری الحسان صفحه ۱۹۲ نقل شده است.
کتاب در ظاهر روایت یک عشق است که مانند سایر روایتهای عاشقانه ابتدا شکافی وجود دارد که مانع وصال میشود اما احتمالا هر خوانندهای دوست دارد و انتظار این را دارد که در نهایت دو عاشق به هم برسند و در این کتاب با معجزهای که از طرف حضرت حجت (عج) برای پدر ریحانه رخ میدهد و باعث میشود خانواده هاشم نیز شیعه شوند، بالاخره وصال این دو عاشق اتفاق میافتد و افراد بسیاری در حله نیز شیعه میشوند.
در کتاب مفاهیم ارزشمندی چون کمک کردن، مشورت، دوستی، درستکاری نیز مورد توجه قرار میگیرد و سوالات اعتقادی بیان میشود که شخصیتهای داستان با عقل و تفکر با آن روبهرو میشوند. نام کتاب نیز از خواب ریحانه گرفته شده است، خوابی که در واقع رویای صادقهای است که شیعیان به آن اعتقاد دارند.
مظفر سالاری نویسنده کتاب تحصیلات حوزوی دارد و یک روحانی است. او سابقه فعالیت طولانی در زمینه ادبیات و داستان دارد. اولین داستان خود را نیز در دوره نوجوانی و تحت تأثیر آثار چارلز دیکنز نوشته است. عموما داستانهایش برای قشر کودک و نوجوان است و همین امر باعث شده تا قلمی روان و به دور از پیچیدگیهای کلامی داشته باشد که این امر مورد استقبال بسیاری از خوانندگان قرار گرفته است و از ویژگیهای برجسته آثار سالاری است.
بیشتر داستانهای این نویسنده، داستانهای عاشقانهـمذهبی است، مانند دعبل و زلفا و همین کتاب رویای نیمهشب.
من کتاب را از جهت سادگی، پیوستگی داستان و روان بودن آن میپسندم اما در بعضی قسمتها نیاز به فضاسازی بیشتری داشت و با توجه به اینکه رمان است و روایتگر اتفاقی در کشور و زمانی دیگر است، خواننده نیاز دارد کمی بیشتر از فضا و شخصیتها بداند اما گویی نویسنده برای پایان دادن به مطلب یا بیان مقصود اصلی گاهی عجله داشته است و کتاب را زود به سرانجام رسانده است.
از آنجایی که کتاب اولین بار در سال ۱۳۸۲ چاپ شده است و با وجود بازنویسی و محور اصلی که محبت اهل بیت است، احتمالا برای بعضی خوانندگان خستهکننده و ابتدایی باشد، البته طبق مصاحبهای که خود نویسنده انحام داده است، انتظارش این بوده که کتاب بیشتر مورد توجه قشر نوجوان قرار بگیرد و به همین علت این امری طبیعیست.
من معتقدم هر کتابی ارزش یکبار ورق زدن را دارد ولی هر جا که خوشمان نیامد، بهتر است کتاب را ببندیم یا بعضی کتابها را فقط یکبار باید خواند بعضیها را بیش از یکبار که این یک نظر سلیقهای است. روح مذهبی و دینی که در این روایت جریان دارد، آن را به یک رمان عامهپسند دینی تبدیل کرده است و من فکر میکنم همین یکبار خواندن کتاب که از روی کشش قصه بود، برای من کفایت میکند.
عنوان: رویای نیمه شب/ پدیدآور: مظفر سالاری/ انتشارات: کتابستان معرفت/ تعداد صفحات: 280/ نوبت چاپ: صد و هشتم.
انتهای پیام/