نگاهی به رمان «موندو»

غرق شدن در دنیای بی‌آلایش راوی

05 آذر 1403

عنوان روی جلد را هر بار که می‌دیدم درنگی می‌کردم و به معنایش فکر می‌کردم. نمی‌خواستم قبل از شروع کتاب سر از کار معنای عنوانش در بیاورم. می‌خواستم راز این نام را خود کتاب برایم آشکار کند. القصه همینقدر بگویم که «موندو» نام شخصیت اصلی کتاب است. این که چرا این نام و اصلا این نام به چه معناست بماند برای وقتی که خودتان خواستید کتاب را مطالعه کنید.

موندو نوجوان دوازده ساله‌ای است که بیشتر بخش‌های کتاب از زبان او روایت می‌شود. او ساکن خرمشهر است و آنچه می‌خوانیم خاطراتش از زندگی در این شهر است. خاطراتی از روزهای اشغال خرمشهر توسط حزب بعث از نگاه پسری که در مرز میان کودکی و نوجوانی است. «موندو» شیرین است و خوش سخن و دنیای منحصر به فردی دارد. دنیای خاصی که در هر کودک و نوجوانی متفاوت از دیگری‌ست.

خاطرات موندو ترکیبی از واقعیت و خیال است. خیالی که در روایت‌پردازی هم‌مرز با واقعیت می‌شود و حتی مرز میان خیال و واقعیت را در هم می‌تند. پررنگ‌ترین عنصر خیالی کتاب مترسکی است که توانایی‌های خارق‌العاده‌ای دارد. کارهایی را که از توانایی انسان خارج است انجام می‌دهد. مترسک دوست موندو و گره‌گشای اوست. اما در خلق این مترسک نکته مهمی نهفته است که چند سوال را در ذهن خواننده ایجاد می‌کند. سوالاتی که شیوه پاسخگویی به آنها می‌تواند سوال مهم‌تری را پاسخ دهد. آیا مترسک خیالی است؟ تا جایی از قصه که میان مترسک و سایر شخصیت‌های کتاب مواجهه‌ای رخ نداده است و این فقط موندو است که با او روبه‌رو می‌شود، گمان می‌رود که مترسک در خیال موندو زندگی می‌کند. تا این جای کار وجود مترسک فضایی سوررئال را در قصه رقم می‌زند و ما را در دنیای کودکانه و پنهان موندو غرق می‌کند. اما بعد از رویارویی سایر آدم‌ها با مترسک و حیرت ابتدایی و پذیرش آسان و سریع بعد از حیرت(!) علاوه بر این که می‌توان حاکم شدن فضای رئالیسم جادویی را بر قصه دید؛ می‌توان به نتیجه رسید که با داستانی فانتزی روبه‌رو هستیم که تفکیک خیال از واقعیت در آن امکان‌پذیر نیست.

از دیگر نکات قابل اشاره در کتاب وجود دو پیرنگ در داستان است. پیرنگ اصلی همان ماجراهای موندو است که از زبان خود موندو روایت می‌شود و پیرنگ بعدی قتل‌های عجیبی که در شهر اتفاق می‌افتد و راوی سوم شخص دارد. اما باید گفت که این دو پیرنگ در تکمیل یک قصه واحد پیش نمی‌روند. با این که فصل اول با ماجرای قتل شروع می‌شود و همین حس کنجکاوی نسبت به این اتفاق مخاطب را مشتاق ادامه داستان می‌کند؛ هرچه پیش می‌رود بی‌ربطی دو پیرنگ نسبت به یکدیگر آشکارتر می‌شود. به بیانی دقیق‌تر فصل‌های پیرنگ دوم که به ماجرای قتل اختصاص دارد را می‌توان از خاطرات موندو جدا کرد بدون این که هیچ آسیبی به خاطرات وارد شود. باید اعتراف کرد که کتاب در پیرنگ آشفته است. قصه‌ای ندارد و در بهترین حالت یک خاطره‌نگاری مبتنی بر تخیل است. با این حال با کمی اغماض می‌توانیم اثر را در دسته آثار شخصیت‌محور قرار دهیم.

دو ویزگی مهم در موندو تخیل و ترس است. که از میان این دو ویژگی ترس در اواخر کتاب جای خود را به شجاعت می‌دهد. در واقع ما مانند تمام آثار شخصیت‌محور شاهد دگرگونی شخصیت اصلی هستیم. اما این که این دگرگونی می‌تواند محصول جنگ باشد و مصداق «یک شبه بزرگ شدن بچه‌ها»، آنطور که باید نشان داده نمی‌شود. همانگونه که تصاویری که از جنگ در این کتاب می‌بینیم نیز تحت تاثیر تخیل موندو کم‌مایه و بی‌جان به نمایش گذاشته می‌شود. با همه این‌ها یک چیز مخاطب را با خود همره می‌کند و تا پایان می‌برد و ضعف‌های اساسی پیرنگ را در حین خواندن از نگاه مخاطب پنهان می‌کند. یا حداقل مخاطب ضعف‌ها را به همان علت نادیده می‌گیرد و آن، زبان داستان است. زبان خاطرات که متناسب با سن راوی است، زبانی شیرین و روان و آمیخته با دنیایی کودکانه است. همین جهان کودکانه حاکم بر داستان، مخاطب را به دنبال خود می‌کشاند. اما این که زبان روایت به عنوان ابزاری برای همراه کردن مخاطب، چقدر توان دارد تا بار آشفتگی پیرنگ را به دوش بکشد به صبر و حوصله مخاطب بستگی دارد.

راستش را بخواهید به نظر من احتمال این که مخاطب کم‌حوصله؛ مخاطبی که از قصه انتظاری جز قصه‌گویی ندارد خیلی زود کتاب را رها کند زیاد است. با این همه اگر قصد دارید موندو را بخوانید با نگاه ورود به دنیایی بی‌پیرایه به سراغش بروید و در زبان و جهان بی‌آلایش راوی غرق شوید. به چشم یک استراحتگاه در میان خستگی‌ها و شلوغی‌های فکری پذیرای سادگی و تخیل موندو باشید.

 

عنوان: موندو/ پدیدآور: محمدرضا آریان‌فر/ ناشر: سوره مهر/ تعداد صفحات: 146/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید