قصه‌ای از قصه‌های جامانده خرمشهر

غم و شادی چشم در چشم هم

20 مرداد 1403

اولین چیزی که مرا به سمت این کتاب کشاند نامش بود. نامی که تا به حال روی هیچ کتابی ندیده بودم. نامی عجیب و قدیمی، که مرا پرت کرد به سطرهای لغتنامه‌ی دهخدا و معین؛ نامی که باعث شد کتاب را بردارم و برای چندمین بار در لغتنامه دنبالش بگردم: «بشکوچ»، به معنای «شیردال».

اگر سرکی به اساطیرِ ایران باستان و نقش و نگارهای تخت جمشید و بیستون کشیده باشید احتمالاً با بشکوچ آشنایی دارید. بشکوچ  موجودی افسانه‌ای است با تن شیر و سر دال و گوش اسب که در معماری نماد شجاعت، وطن‌دوستی و دفاع است و ریشه در کهن‌ترین اساطیر ایران باستان دارد. نامی مرتبط، زیبا و عمیق برای روایتِ خاصِ سلمان کریمی از هشت سال جنگ تحمیلی.

بشکوچ روایتِ سی و چهار روزه عشق‌های گره خورده‌ای است در کشاکش محاصره خرمشهر تا اشغال؛ روایتی که بیشتر از آنکه درباره جنگ باشد درباره زندگیِ عاشقان در جنگ است. عاشقانی که یک شب، با زوزه‌ یک خمپاره‌ سرکش در آسمان خرمشهر، تمام کلبه‌های شیرینِ عاشقی‌شان را در بین مخروبه های شهر گم کرده‌اند. نویسنده در این روایت، آدم‌ها، زندگی‌ها، جنگ و عشق را به هم پیوند می‌دهد و از دلِ این پیوندِ محکم یک رمانِ دفاع مقدس خلق می‌کند.

داستان با اصرارهای مادری برای داماد کردن پسرش شروع می‌شود. پسری نظامی، که علاقه‌ای به ازدواج با دختردایی ندارد و دختردایی که شیفته پسرعمّه است. ولی در همین گیر و دار بین مادر و پسر، کتاب با حمله صدام به خرمشهر وارد مرحله جدیدی می‌شود. مرحله‌ای که خطِ روایت را از عشق، به خاک و خون و جنگ می‌کشاند و غم‌ها را با شادی‌ها چشم در چشم می‌کند. مرحله‌ای که در صفحات آغازین کتاب شروع، ولی تا پایانِ کتاب تمام نمی‌شود. حتی وقتی کتاب را بسته‌اید. حتی وقتی در قفسه جایش می‌دهید. مرحله‌ای که شروع شده، هنوز زنده است و می‌تپد.

بشکوچ تک خطی نیست. هر فصل از زبان یک شخصیت روایت می‌شود و نویسنده اینگونه شما را در تمام ابعاد و زوایای این حصارِ سی و چهار روزه شریک می‌کند. نویسنده از نگاهی به نگاه دیگر می‌پرد و دست‌تان را می‌گیرد و گام به گام در جان تمام شخصیت‌ها می‌نشاند. یکی از بزرگترین نقاط تمایزِ این کتاب، با دیگر کتاب‌های دفاع مقدس همین است. پردازشِ جنگ از نگاه‌های متفاوت… از نگاه کیارش که نظامی است. اسماعیل که جنگ، تمامش را یک شبه غارت کرده. ایرانه که بشکوچِ ماده‌ای جسور است و از هیچ غمی در راه جنگ فرار نمی‌کند، و سلدا که با تمام شخصیت‌ها تفاوت دارد… سلدا که آرام است. محجوب است. جنگ را نمی‌فهمد و زبانه‌های نگاهش شعله وجود دختران دهه شصتی است. همانقدر ساکت و ترسان و مضطرب؛ سلمان کریمی شبیه شخصیت‌هایش طرفِ خاصی را برای خودش انتخاب نمی‌کند. او بی‌طرف می‌نویسند و در جان شخصیت‌هایش متبلور می‌شود. او چنان جنگ را زیرکانه از نگاه‌های چندگانه به هم می‌رساند که در پایان داستان نمی‌دانید کدام شخصیت چگونه به جنگ خورد و به خرمشهر تنید.

معیار دیگری که این روایت را متمایز می‌کند همین است. عمق شخصیت‌ پردازی و مهارت نویسنده در پرداخت به ابعاد وجودی آن‌ها؛ شخصیت‌های این کتاب، آنقدر عمیق و پر نقش هستند که اگر نویسنده ذکر می‌کرد روایت بر اساس داستانی واقعی است، کسی تعجب نمیکرد. بله… آدم‌های این کتاب همانقدر واقعی و ملموس هستند. احساسات‌شان، نگاه‌شان، نوعِ اندوه و جنس زندگی‌شان بسیار شبیه به ماست و به معنای دیگر، می‌توانید در تک‌تک سطور و کلمات، با آن‌ها همزاد پنداری کنید. و معمولا جلو بردن داستانِ کتاب‌هایی که فقط چند شخصیت دارند سخت است. اما این کتاب اتفاقا شخصیت‌های زیادی ندارد. چند شخصیت اصلی و محور ستون‌های کتاب را بر شانه‌هایشان حمل می‌کنند و روایت را جلو می‌برند. بدون اینکه خدشه‌ای به بدنه‌ی کتاب وارد شود.

مخاطبِ کتاب عاشق جزئیات است. عاشق این است که راوی بر متن و داستان سیطره داشته باشد. عاشق این است که داستان رامِ داستان‌گو باشد. و سلمان کریمی از این بابت مخاطب را تا حد بسیار زیادی راضی نگه می‌دارد. نویسنده توصیفات دقیق و ظریفی از شرایط جنگ و جبهه و ملزومات جنگی دارد. آنقدر که باور نمی‌کنید نویسنده از پشتِ میز کارش داستان را نوشته. گویی سلمان کریمی، در کوچه‌های خرمشهر و در پشت سنگرهای جبهه نشسته و از قلبِ رزم برایتان دفاع می‌کند. و همین نقطه قوت بزرگی است برای باورپذیر بودن و شفافیت و رضایتِ کتاب‌خوان از روایت.

بشکوچ، البته بیش از اینکه یک روایت عاشقانه یا جنگی باشد، ادای دینی است زیبا و هنرمندانه به تکاورانِ نیروی دریایی؛ به جنگجویانِ گمنام و غریبی که در تمام این سال‌ها، بین کتاب‌ها و خاطرات و قصه‌های دفاع مقدس همیشه جای خالی‌شان سرد و ساکت به ماورای آب‌ها چشم دوخته و منتظر مانده. منتظر مانده تا کسی پیدا شود و آن‌گونه که باید پهلوانی‌هایِ مردان دریا را روایت کند. کسی که از آن‌ها باشد. کسی که آن‌ها را بفهمد، و کسی که قصه‌گویِ خوبی برای قصه‌های جامانده باشد.

من شنیده‌ام، و باور دارم که شهدا راوی‌هایشان را خودشان انتخاب می‌کنند. و سلمان کریمی، چه انتخابِ خوبی برای روایتِ غریبِ تکاورانِ دریا است.

 

عنوان: بشکوچ/ پدیدآور: سلمان کریمی/ انتشارات: سوره مهر/ تعداد صفحات: 274/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید