کتابی که نماد مقاومت در برابر اشغالگران شد

فریادِ سکوت

20 آبان 1400

ژان مارسل بروله سال 1902 در پاریس متولد شد و پس از 89 سال زندگی، در همین شهر درگذشت. او مهم‌ترین کتابش «سکوت دریا » را  در سال 1942 (در دوران اشغالِ فرانسه) به صورت مخفیانه و با نام مستعار ورکور توسط انتشارات نیمه‌شب که خودش موسس آن بود منتشر کرد.

نشریه فرانسوی لوموند در سال 1999 فهرستی از نام صد کتاب برگزیده قرن بیستم ارائه می‌کند. کتاب «سکوت دریا» یکی از کتاب‌های این فهرست است که در مدت زمان کوتاهی به نمادِ مقاومت فکری و فرهنگی فرانسویان در برابرِ اشغال‌گران آلمانی تبدیل شد.

ورکور در «سکوت دریا» نشان می‌دهد که چگونه پیرمردی فرانسوی هم‌راه برادرزاده‌اش مقاومت خود را علیه اشغال کشور به شیوه حرف نزدن با افسر آلمانی(ورنر) که در خانه‌شان مستقرشده نشان می‌دهند. او که تمرکزش را معطوف به نوشتن از مقاومت کرده‌ است. سکوت را چهره‌ای از مقاومت می‌داند؛ چرا که از سکوت، می‌توان معانی مختلفی برداشت کرد.

مردِ پیر و دخترِ برادرش در خانه‌شان میزبان افسری آلمانی هستند و در برابر تمام اقدام‌ها و صحبت‌هایشان، هیچ واکنشی از خود نشان نمی‌دهند. افسر آلمانی که پیش‌تر موسیقی‌دان بوده و اکنون در لباس جنگ مهمان آن‌هاست، با میزبانان خود با ملایمت برخورد کرده، از موسیقی و هنر و فرهنگ سخن می‌گوید. از حضورش در فرانسه خرسند است و باحسرت از این آرزوی دیریافته یاد می‌کند.

«او (پدرش) به من گفت: «هرگز پا به فرانسه نگذار، مگر با یونیفرم و کلاهخود و چکمه!» من باید این را به او قول می‌دادم، چون نفس‌هایش کم و بیش به شماره افتاده بود. بنابراین جنگ که شروع شد، همه جای اروپا را می‌شناختم مگر فرانسه را.»

درمقابل، صاحبانِ خانه خشمِ خود را از حضور این مهمان ناخوانده و تحمیلی پشت سکوت‌ و بی‌توجهی‌شان پنهان نگه می‌دارند.

«من و برادرزاده‌ام، بنا به تعهدی نانوشته، بر آن بودیم که هیچ تغییری در زندگی‌مان ندهیم، حتی در کوچک‌ترین جزئیاتش؛ تو گویی آن افسر آلمانی اساسا وجود خارجی نداشت و تنها یک شبح بود.» و این نادیده گرفتن، شیوه‌ای از اعتراض است. اعتراض به حضور ورنر در خانه‌شان که کنایه‌ای‌ست از حضور آلمانی‌ها در خاک فرانسه. و پیرمرد و برادرزاده اش نماد فرانسویان غمگینی هستند که ناچارند در برابر این شکل از اشغالگری سکوت کنند؛ سکوتی که سرشار از فریاد است.

اما ورنر از سکوت و بی‌توجهی‌شان استفاده کرده و از انگیزه‌های متفاوتش برای حضور در فرانسه حرف می‌زند. وجه مشترک همه‌ آن حرف‌ها این بود که پاسخی نداشتند. زیرا حقیقت این است که او هر قدر هم از موسیقی و هنر و تاثیر و شگفتی‌هایش سخن بگوید؛ هرقدر هم که حضورش را صلح‌آمیز جلوه دهد؛ باز هم اشغال‌گری‌ست که سزاوار هم‌نشینی و هم‌صحبتی نیست و این همان نتیجه‌ای‌ست که در نهایت جوان آلمانی به آن می‌رسد:

«حالاست که به فرانسه نیاز دارم. اما توقعم از آن زیاد است: می‌خواهم پذیرایم باشد. به فرانسه که بیایی، بیگانه باشی، مسافر یا فاتح، چیزی نصیبت نخواهد شد؛ چیزی نیست که بتوان از او گرفت. دارایی‌های فرانسه، دارایی‌های واقعی آن، چیزی نیست که بشود به یغما برد. هر چه هست را باید از سرچشمه‌ پستانش سیراب شد. باید خودش با احساسی مادرانه پستان به دهانت بگذارد… من خوب می‌دانم که این بستگی به خودمان دارد… اما به او هم بستگی دارد. باید بپذیرد که ما تشنه‌ایم و بپذیرد که سیرابمان کند…باید بپذیرد که با ما یکی شود.»

این کتاب به عنوان یکی از آثاری شناخته می‌شود که شرایط روانی حاکم بر جامعه‌ فرانسه را در روزگار جنگ جهانی دوم بازتاب می‌دهد اما این یگانه نکته‌ ارزشمند کتاب نیست. از برجستگی‌های دیگر این اثر، توجه و اشاره نویسنده به مفاهیمی انسانی‌ست که روابط آدم‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد.

در مجموع کتاب در دو فصل روایت می‌شود. فصل اول که نویسنده برای آن عنوانی انتخاب نکرده ا‌ست، اختصاص می‌یابد به شرحِ روحیات و باورهای انسان‌دوستانه جوان آلمانی که باور دارد نیروهای معنوی و هنر می‌توانند بر نیروهای مادی و قدرت پیروز شوند. اما همین افسرِ هنردوستی که در نیمه اول کتاب راه‌ رهایی را از دلِ هنر و در هم‌بستگی هنرمندان پیدا می‌کند و باور دارد که شاید جنگ بتواند موضوع مرزها را بی‌اهمیت کند و انسانیت و فرهیختگی، سرود مشترک جهان شود .در فصل دوم کتاب، می‌بیند که چطور بازیچه قدرت شده و بازی خورده‌است و آن زمان است که «تصمیم نهایی» را می‌گیرد.

فصل دوم را با عنوان« اتللو (اول شمع را بکشم و بعد شمع(زندگی) او را)» آغاز می‌کند که خلاصه‌ای از فرجام ماجرا را ارائه می‌دهد؛ در نهایت ورنر، آن جوان آلمانی در ملاقات با دوستان و هم‌رزمانش پی می‌برد که هدف از اشغال فرانسه، نه تنها ساختن و آباد کردن نیست که هدف ارتش نازی، نابود کردن این سرزمین است؛ نابود کردن جسم و روحش. از این رو، تصمیم می گیرد تا به منظور جنگیدن در جبهه شرقی، فرانسه را ترک گوید و رهسپار راهی شود که خودش آن را «سفری به جهنم» می‌نامد.

در پایان لازم است اشاره‌ای بکنیم به ترجمه‌ روان و خالی از اشکال آقای ژرژ پطرسی که بیش‌تر به وسیله دوبله‌های ارزشمندش برای اهل هنر آشناست اما با ترجمه این کتاب، بی‌شک از هنرهای دیگرش پرده برداشت.

عنوان: سکوت دریا/ پدیدآور: ورکور، مترجم: ژرژ پطرسی/ انتشارات: ماهی/ تعداد صفحات: 91/ نوبت چاپ: پنجم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید