داستان با ماموریت معلمی شهری شروع میشود که پا به روستا میگذارد. روستایی که اگر توان قیاسی با شهر در آن بود، طومار طومار تفاوتها در آن ذکر و جایی برای شباهات باقی نمیگذاشت. البته که جلال از مقایسه دلسرد و ناامید نشده و در بندبند آن به قیاس زندگی روستایی و شهری میپردازد. اما روزگار همیشه توان به دوش کشیدن این بار سنگین تفاوتها را ندارد. پس ناچار است از جایی به بعد، بار را به زمین نفرین شده بسپارد تا با دوشی سبکتر مسیر خود را بپیماید.
البته که این سبکباری، باعث نمیشود تا نویسنده، عادت معمول خود به کنایه زدن را کنار بگذارد. در جای جای کتاب، رد پای کنایات همعصرش که البته دیگر، رنگ دهاتی به خود گرفته است، به چشم میخورد. از کنایهها و ضربالمثلهای عامیانه و ورد زبان مردم بگیر، تا کنایاتی که قلم نویسنده را رنگین میکند بلکه منظورش را با سرعتی آهستهتر به فهم خواننده برساند. هرچند برای چیزی همچون رد مارکس و نظریههای جهان شمولش نیازی به کنایه نیست و جلال و دیگر دوستان همرای و دستی به قلمش، با زبانی صریح و گویا، مارکس را شسته و به بند رختی آویزان کردهاند؛ اما گویا آن افاقه نکرده است و خواسته تا بند کنایاتش به پای مارکس هم گیری بکند.
توجهات و اهداف جلال برای بیان عقایدش در داستانها ستودنی است. او با تمام موضوعیت خاص داستانها، هم و غم خود را میگذارد تا هرجور که شده ذرهای از جای پای آنها را در نوشتههایش ظاهر کند. البته که تمام ماجرا به بیان فکر و عقیده او ختم نمیشود. آلاحمد جزو معدود نویسندههایی است که با قلمی روایی و داستانی بهخوبی از پس روایت فرهنگ و جامعه زمان خود برآمده است.
ـ فرهنگ نمزده
سطر به سطر کتاب نمایانگر فرهنگ مردمی است که در دهاتها و روستاها با تمام بالا و پایینها، سعی در نگهداری فرهنگشان داشته و دودستی به آن چسبیدهاند. از تحصیل نکردن دختران و خانهنشینی و شوهرداری بگیر تا ربط هیکلهای هرکولی به عقلهای پرمایه! هرچند توقعی جز این هم نمیتوان داشت. در جامعهای که زنها در پستو و صرفا برای حمالی و رفت و روب و رفع نیاز جنسی زاییده میشدند، میتوان انتظارات دیگری هم داشت؟
با وجود تمام این ذهنهای بسته، جلال با زبانی رسا به بیان این فرهنگهای نمزده میپردازد و با پهن کردن سفرهای از اعتقادات و خرافات مردم، آنها را در معرض نمایش خوانندگان قرار میدهد.
برخلاف دیگر نوشتههای نویسنده، این کتاب به زبانی تند و تیز و البته کاملا بیباک به بیان مسائل مردم، اقتصاد و جامعه میپردازد و حتی از پرداختن به مسائل جنسی نیز باکی ندارد. در قسمتهای مختلفی از نفرین زمین، به صراحت مسئله جنسی و توجه کامل به آن در آن دوره بیان شده، تا جایی که هیچ مردی از بیان رک و راست نیاز سر به فلک کشیدهاش ابایی ندارد!
ـ راه گشوده زمان
هرچند مباحث ذکر شده در دل نفرین زمین، برخلاف صفحات آن، فراواناند، اما میتوان بنمایه آن را فرهنگ و اقتصاد دانست و مشکلات را از ریشه آنها ارزیابی کرد. ولی با تمام ارزیابیها و بیانهای طولانی و رسا، به قدری این مباحث گسترده و پر و پیماناند که پرداختن به آنها از عهده این قلم برنمیآید.
با این وجود، اگر قرار باشد در بندی کوتاه شالوده اصلی قلم جلال عنوان شود، فرهنگ است. فرهنگی که در طی اعصار، چنان دستخوش تغییر گشته که اکنون ما از درک آن عاجزیم. هرچند، اگر قلمی دل به عصر حاضر بسته و از فرهنگ جریانی آن خطی روایت کند، بعید نیست در آینده با چشمان از حدقه بیرونزده آیندگان روبهرو شود!
نه این که ماراه به جایی نخواهیم برد، نه! اما زمان، خود راه را در پیش رویمان میگستراند…
عنوان: نفرین زمین/ پدیدآور: جلال آلاحمد/ انتشارات: ناشران مختلف/ تعداد صفحات: 248/ نوبت چاپ: سوم.
انتهای پیام/