موسوی عنوان فصلها را با آهنگی خاص انتخاب کرده است که باعث میشود خواننده با حس و حال متفاوتی فصلها را پشت سرهم ورق بزند. جدای از عنوانهای آهنگینی که هر فصل به صورت جداگانه دارد؛ فصلها به ده روز تقسیم شدهاند و به صورت «روز اول» و… جدا شدهاند. همانطور که مداحان و سخنرانان در دهه اول محرم هر شب یا روز بخشی از ماجرا را تعریف میکنند؛ نویسنده هم در این ده روز؛ بخشی از حالوهوای آن روزها را با مخاطب شریک شده است. با وجود این شباهت اما تفاوتی بین این دو نوع نقل وجود دارد. موسوی به جای اینکه تمرکزش را بگذارد روی روز عاشورا و جنگی که بین دو سپاه اتفاق افتاد؛ با زبانی صمیمی و ساده رابطهها و ارتباطها را برای بچهها توضیح میدهد. خردخرد خوانندگان را با اهالی کاروان آشنا میکند و از دل تعریف کردن ماجرا بعضی از شخصیتهایی را که در کاروان امام حسین (ع) حضور داشتند، معرفی میکند.
نکته قابل توجه کتاب همین روند پیشبرد داستان است. کتاب به جای اینکه سمت روضه و عزاداری برود؛ روابط بین اشخاص و چگونگی ارتباط این خاندان با همدیگر را بازگو کرده است. اگر روضهای هم در کتاب است کاملا سربسته و دورادور به آن پرداخته شده است. به همین علت غم کتاب، غم روضهخوانیهای معمول را برای بچهها ندارد. به قولی نویسنده آمده است بیشتر شعور حسینی را در مخاطبینش زنده کند تا وقتی روضهای در این باره میشنوند شور حسینی تکمیلکننده این پازل معرفتی باشد.
زبان داستان بهگونهای انتخاب شده است که گویی خیمه خودش را روی زمین پهن کرده است و مخاطبان را دور خود جمع کرده و دارد برای آنها با لحنی شیوا و دلنواز قصه کربلا را تعریف میکند. متن کتاب به صورت نقل نوشته شده است. نویسنده تا جایی که برایش مقدور بوده کلمات را ساده انتخاب کرده است تا مخاطب خیلی درگیر کلمات قلمبهسلمبه نباشد و نوشته برایش قابل فهم باشد. موسوی با نوع زبانی که انتخاب کرده توانسته اطلاعات لازم را در خود متن به خورد مخاطب بدهد تا سوالی ذهن کودک یا نوجوان را گیج نکند. او برخی کلماتی که ممکن است مخاطب خیلی آنها را نشنیده باشد یا تصوری از معنی درست آنها ندارد را در خود متن معنی میکند؛ مثلا وقتی به کلمه «کجاوه» میرسد در بخشی از توضیحی که درباره این کلمه نوشته است: «کجاوه اتاقک چوبی بود که روی شتر میگذاشتند. یکیـدو نفر میتوانستند با خیال راحت توی آن استراحت کنند…»
نویسنده با زبان قصهگو و خودمانی اطلاعات و وقایع تاریخی را به خواننده کم سن و سال خود توضیح میدهد. مثلا درباره تشنگی و دسترسی نداشتن به آب نوشته است: «صدای گریه علیاصغر همه را از خواب پراند. هوا گرمتر از قبل شده بود. بچههای کاروان تشنه و بیحال، هر کدام گوشهای نشسته بودند. همینکه لبهای ترکخوردشان را میدیدم، انگار یکی نخهایم را میکشید و دردم میآمد. کاش چکچکهها میرفتند و از فرات آب میآوردند. نهر پر آب فرات خیلی نزدیک بود. فقط چکچکهها میتوانستند بدون اینکه آدم بدجنسها آنها را اذیت کنند، آب بخورند.»
کتاب، کتاب مصور است. تصویرگری کتاب را لیلا تیمورینژاد انجام داده است. تصویرگری کتاب هم نکته قابل توجهی دارد. برخلاف کتابهای دیگر که مخاطب از چهره جز هالهای از نور نمیبیند؛ برای ارتباط بهتر مخاطب با داستان، در کنار هاله کمرنگی از نور، چهره امام و نزدیکانش به تصویر کشیده شده است.
نکته دیگری که درباره تصاویر وجود دارد این است که در بعضی قسمتها متن و تصویر مربوط به آن کنار هم قرار نگرفتهاند. این مسئله باعث شده است مخاطب تصویر متن خوانده شده را یکی دو صفحه بعد ببیند. اگر متن و تصویر به شکلی کنار هم قرار میگرفتند خواننده از همنشینی این دو هنر به شکل بهتری استفاده میکرد.
خیمه ماهتابی کتاب کمحجمی است برای کودکان و نوجوانان از انتشارات شهید کاظمی. این اولین کتاب کودک و نوجوان نشر شهید کاظمی با نام اختصاری «نوشکا» است. همچنین این کتاب اولین کتاب منتشر شده از این نویسنده جوان است.
عنوان: خیمه ماهتابی/ پدیدآور: فاطمهسادات موسوی، تصویرگر: لیلا تیمورینژاد/ انتشارات: شهید کاظمی/ تعداد صفحات: 76/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/