مروری بر کتاب «از طرف فرزند کوچک شما»

قطعاتی کوچک از سال‌های طولانی فرزندی

23 بهمن 1402

ناداستان، روایت، خاطرات کودکی، روان‌درمانی، مواجهه با خود، والدین، واقعیت؛ از همین ابتدا به سراغ اصل کار می‌روم. این کلمات، کلیدواژه‌های کتابی هستند که می‌خواهم برایتان از آن بنویسم. اگر به عنوان یک کتاب‌خوان، به دنبال روایت‎‌هایی خواندنی و مستند هستید که شامل این کلیدواژه‌ها می‌شود، می‌توانید با خیالی جمع، کتاب «از طرف فرزند کوچک شما» را انتخاب کرده و در سبد خریدتان بگذارید.

باید به این موضوع اذعان کنیم که دنیای ادبیات بسیار فراتر از چیزی‌ست که در دهه‌های پیشین برایمان تعریف کرده‌اند. ما اکنون به تعریفی جدید از ادبیات نیازمندیم. این سال‌ها به سبب ورود خاطره‌گویی‌ها، زندگی‌نامه‌ها، خودنوشت‌ها و ناداستان به دنیای ادبیات این حوزه رنگ و روی دیگری پیدا کرده است. باید اعتراف کنیم که نگاه‌های گذشته به ادبیات که شامل شعر و داستان بوده است نگاه‌هایی رو به بازنشستگی است؛ «و مغزهای ما برای زیست در زمانه مدرن و برای ماندن در چارچوب فعالیت‌های انسانی فقط به دریافت اکسیژن و انرژی نیاز ندارد. بلکه به مقوله‌سازی، استعاره و روایت هم مانند اکسیژن و غذا نیازمند است.» این را آقای کوروش علیانی در کتاب «روایت و ذهن‌نویسا» می‌گوید.

واقعیت آن است که هر آدمی نیاز دارد به اینکه بخش‌هایی از زندگی‌اش را همان‌طور که هست روایت کند. بدون کم‌وکاست. این یک نیاز روحی ریشه‌دار در بشریت است که یک آدم امن پیدا کند و کنارش بنشیند و با او حرف بزند. و به نظرم می‌رسد روایت‌گویی و روایت‌نویسی در گستره همین تعریف‌ها می‌گنجد.

در این قسمت اگر مثال پدرها و مادرها را برایتان بزنم این مسئله شاید کمی روشن‌تر شود. دقت کرده‌اید والدین وقتی به هم می‌رسند دلشان می‌خواهد از فرزندانشان بگویند؟ اگر کوچک باشند، از شیطنت‌ها و شیرین‌بازی‌هایشان می‌گویند و اگر بزرگ باشند از دغدغه‌ها، اطاعت‌پذیری‌ها و یا نافرمانی‌هایشان می‌گویند.

حالا دومرتبه بازمی‌گردم به اصل مطلب. این‌ها را گفتم برای اینکه بتوانم در مورد کتاب «از طرف فرزند کوچک شما» بیشتر برایتان بگویم.

این کتاب، کتابی است روایی به قلم کودکان بزرگ‌شده‌ای که اکنون هر کدام برای خودشان صاحب منصب و کلمه شده‌اند. کودکانی که به سبب قرار گرفتن در شرایط ویژه زیست والدینشان دچار مخاطراتی شده‌اند و سرنوشتشان به گونه‌‌ای که دلخواهشان بوده رقم نخورده است. سرنوشتی که عده‌ای‌شان از آن راضی‌اند و عده‌ای دیگر، خودشان را راضی کرده‌اند؛ البته دسته‌ دیگرشان نیز هم‌چنان سال‌هاست نارضایتی‌شان را به کول کشیده‌اند و به زندگی‌شان ادامه داده‌اند.

حالا این فرزندان دست به قلم شده‌اند و بخش‌هایی از زندگی‌شان را با همه کسانی که ممکن است با آن‌ها هم‌مخاطره باشند، به اشتراک گذاشته‌اند؛ چرا؟ چون خاصیت آدمیزاد این است که در هنگام رویایی با مشکلات اگر بداند کسی یا کسان دیگری هم‌چون او، با مسئله‌ای یا مسائلی شبیه به زندگی او روبرو بوده‌اند، راحت‌تر می‌تواند خودش را به مرحله پذیرش برساند. و ما برای ادامه زندگی به پذیرش گذشته‌مان نیازمندیم.

همان‌طور که گفتم، روایت‌ها جزئی از زندگی زیسته آدم‌ها هستند، بنابراین کسانی که روایت‌نویس هستند ممکن است به خاطر اینکه خودشان را از قضاوت دیگران حفظ کنند، دست به سانسور روایت زندگی زیسته‌شان بزنند و یا اینکه اصلا از خیر گفتن و روایت کردنش بگذرند. به همین دلیل فکر می‌کنم روایت‌نویس‌ها آدم‌های شجاعی هستند که خودشان را با قلم خودشان به دست قضاوت دیگران می‌سپارند چرا که به نظر می‌رسد هدفشان چیزی والاتر از خوانده شدن روایتشان است.

البته که انتخاب نام مستعار و استفاده از آن می‌تواند خیالی جمع به روایت‌نویس ببخشد تا به راحتی بتواند قصه خودش را به تصویر کلمات بکشاند.

بنابراین توصیه کارشناسان به خوانندگان روایت این است که بدون داده‌های ذهنی خاص به روایت‌نویس‌ها، با نگاهی عمیق و بدون قضاوت از خواندن روایت‌ها لذت ببرند؛ خودمانی‌اش را بخواهم بگویم، وقتی دست به کتاب روایت می‌برید برای خواندن، تصور کنید، دوستی آمده روبه‌رویتان نشسته و فقط می‌خواهد برای شما درد و دل کند و شما بدون هیچ قضاوتی فقط او را بشنوید.

نه اینکه بگویم نظر، نقد یا پیشنهادی نداشته باشید ولی واقعیت این است که بعضی از ما اهالی جامعه کلمه‌دان و کلمه‌خوان گاه آن‌چنان با منقاش نقد به جان کلمه‌های یک متن می‌افتیم که دیگر رمقی برای ادامه حیات آن متن باقی نمی‌گذاریم.

روایت‌های کتاب «از طرف فرزند کوچک شما» نیز هم‌چون روایت‌های دیگر، قطعه‌های کوچک شده سال‌های واقعی فرزندانی است که در مواجهه با پدرها و مادرهایشان سال‌ها آن‌ها را به دوش کشیده‌اند و حالا فرصتی یافته‌اند تا آنها را در کلمات کادوپیچ کنند و به خوانندگانشان هدیه دهند.

واقعیت‌هایی که احتمال دارد هر کدام از خوانندگان، شبیه یا عینش را در کوله‌بار تجربه‌زیسته‌اش داشته باشد.

«از طرف فرزند کوچک شما» دارای چهارده روایت‌ یک‌دست، خوش‌خوان و خوش‌زبان است که با روایت‌هایی دقیق خوانندگان را مبتلای خود می‌کند. چرا که این روایت‌ها نزدیک‌ترین داستان‌ها را به زندگی هر کدام از ما دارند. چون روایت فرزندان از والدینشان است. عاشق‌هایی که حتی در بدترین شرایط خالص‌ترین عشق و مهر را نثار فرزندانشان می‌کنند، عشقی که وقتی پدر و مادر می‌شویم بهتر و بیشتر فهمش می‌کنیم؛ عشقی که شاید خیلی از مواقع یک‌طرفه باشد؛ اما هیچ‌گاه از بین نخواهد رفت. حتی اگر فرزندان انکارش کنند.

مکرمه شوشتری دبیر این مجموعه در مقدمه کتاب، با تعبیر دیگری این عشق را تعریف می‌کند «یک حقیقت عریان وجود دارد و آن اینکه ما در مقام فرزند در رابطه‌ای پرجراحت با والدینمان زندگی می‌کنیم. ما میوه‌های درختی هستیم که کال یا رسیده، هرگز از شاخه نمی‌افتیم. ریشه‌های ما قرص و محکم در تن والدینمان دویده است و هر چقدر دور یا نزدیک باشیم، این اتصال، دردها و شادی‌های خودش را دارد. من فکر می‌کنم رابطه فرزند با والد همیشه رابطه طلبکار و بدهکار است. در بهترین حالت و با فداکارترین و پرتلاش‌ترین والدین، باز هم آدمیزاد در مقام فرزند، طلبکار است و طلبکار به دنیا می‌آید؛ البته بعضی‌ها کمی بیشتر، بعضی‌ها کمی کمتر. آدمیزاد همیشه جایی ته‌ته ذهنش خیال می‌کند کسی که مسبب آمدن او به دنیاست، باید مسئول و گردن‌گیر تمام زندگی‌اش باشد: تمام تلخی‌ها و شیرینی‌های آن.»

 

عنوان: از طرف فرزند کوچک شما؛ این‌بار فرزندان از پدر و مادر روایت می‌کنند/ پدیدآور: مکرمه شوشتری/ انتشارات: مهرستان/ تعداد صفحات: 154/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید