داستان‌هایی برای آن‌ها که نمی‌دانند از کجا شروع کنند

مثل سفره قلمکار

01 خرداد 1403

آقای اخوت همه چیز را ساده می‌بیند. اینقدر ساده می‌بیند که هر کس با هر قلمی او را و کلماتش را بخواند با خودش می‌گوید: «من حتما روزی داستان‌نویس ماهری خواهم شد.» آقای اخوت را با خواندن خاطرات کتابی‌اش شناختم و به جرئت می‌توانم نام مستعار آقای سادگی را به او اختصاص دهم. آقای اخوت برای من همه تابوهای نرسیدن و نتوانستن در مسیر داستان‌نویسی، خاطره‌بازی با کتاب‌ها و نوشتن را شکست. حالا که کتاب برادران جمال‌زاده را شروع کرده‌ام هر چقدر پیشتر می‌روم، کار می‌کنم، می‌خوابم‌، فیلم می‌بینم و باز هم کتاب می‌خوانم کلماتش در ذهنم لول می‌‌خورند. انگار دلشان می‌خواهد یک قسمتی از مغز من را به خودشان اختصاص دهند. برادران جمال‌زاده مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه به قلم آقای احمد اخوت است که در سال ۱۳۸۲ به عنوان بهترین مجموعه داستان جایزه ادبی اصفهان برگزیده شده؛ مجموعه‌ای که به نظر می‌رسد مابین جامعه داستان‌خوان و داستان‌نویس کمتر شناخته شده است.

این مجموعه به همان سادگی، شیوایی و دلنشینی مابقی مجموعه‌های آقای اخوت از ترجمه تا تألیفاتش است. آنقدر ساده است که انگار خودتان تمام آنها را نوشته‌اید. یعنی انگار تمام این کلمات اول از ذهن شما گذشته بعد به قلم شما آمده و جاخوش کرده است روی کاغذ. این مجموعه شامل شانزده داستان کوتاه است که همه‌شان آمیخته با موضوعات و افرادی نوستالژیک هستند که هر کتاب‌خوان با آن آشنایی دارد.

داستان‌های این مجموعه همه‌ خصوصیات ویژه و ممتاز داستان کوتاه را دارند. مخاطب بلافاصله با قلاب نویسنده خودش را به تور موضوع داستان می‌سپارد و تا پایان داستان آنچنان در بحر داستان غور می‌کند که کلمات و خاطرات گرانبهایی را صید می‌کند.

موضوعات مطرح شده در هر داستان آنچنان برای خواننده آشنا است که به قول آقای سلینجر بعد از پایان داستان دلتان می‌خواهد به نویسنده کتاب زنگ بزنید و در مورد داستان‌ها و شخصیت‌هایش ساعت‌ها با هم گفتگو کنید.

آقای اخوت اصلا بنایش بر سادگی است. زندگی را، داستان را، خاطره را و روایت را همان‌طور که هست تبدیل به کلمه می‌کند.

اجازه بدهید قسمتی از داستان ابتدایی این مجموعه با عنوان «آغاز و پایان» را برایتان شاهد مثال بیاورم: «نشانه‌ها همه جا هستند، همه جا با ما می‌آیند. یادت هست آن روزی را که خانه نبودی و مادر روی کاغذ برایت نوشته بود: «بهزاد جان اگر برق رفت لطفا پریز یخچال را از برق دربیاور.» یادداشتی که هنوز هم در میان کاغذهایت هست و یا ریسمان‌های دور جعبه شیرینی که مادر عادت داشت آن‌ها را برای روز مبادا در پاکت نایلونی بگذارد و جمع کند. ریسمان‌هایی که هنوز هم در کشوی میزت هست و بوی مادر را می‌دهند.»

می‌بینید چقدر این کلمات آشنا هستند؟ می‌بینید انگار ما همان بهزاد هستیم و هنوز یادداشت‌های روی یخچال که مادر می‌گذاشت را یادمان هست و در دفترچه خاطرات ذهنمان ثبت کرده‌ایم. به همین صورت در همه داستان‌های این مجموعه آرامشی حکم‌فرماست که شما معجزه کلمات و پناه گرفتن در کنارشان را تجربه می‌کنید.

به عنوان یک کتاب‌خوان سعی می‌کنم که از هر کتاب نکته‌ای بیاموزم و آنقدر تکرارش کنم که از خاطرم نرود. این کتاب به من آموخت که داستان می‌شود به سادگی شرح ژست گرفتن جیمز موریه، میرزا حبیب اصفهانی، شیخ احمد روحی، میرزا آقاخان کرمانی و آقای جمالزاده در داستان برادران جمالزاده در برابر عکاس باشد و یا به اثرگذاری چاپ شدن ماجراهای حاجی بابای اصفهانی در کلکته در بیداری ایرانیان که آقای اخوت در داستان خداحافظ میرزاحبیب به ذکرش پرداخته است، باشد.

همان‌طور که ذکر شد، خلاقیتی که آقای اخوت در جریان این مجموعه داستان به کار برده استفاده از شخصیت‌های نوستالژی، تاریخی و یا حتی شخصیت‌های کارتنی مثل سیندرلاست که برایشان طرح داستانی مخصوص قلم خودش را ریخته و مخاطب را درگیر خود می‌کند.

«میان جمعیت به فکر فرورفته بودم که ناگهان امبرتو اکو مرا شناخت و از میان خیل مشایعان به سویم آمد. فقط او متوجه حضورم شد. بعد از مراسم، اکو از من دعوت کرد ناهار را با او صرف کنم. تمام بعدازظهر را با هم بودیم. اکو انسان بسیار مهربان و شوخی است. خواست در صحنه‌ای از رمانی که داشت می‌نوشت شرکت کنم، در نقش کتابدار کور. با کمال میل دعوتش را پذیرفتم. گفت اگر عینک سیاهی بزنم جذاب‌تر می‌شوم. راستش عینک سیاهی که اکنون به چشم دارم یادگار اکو است. از قصه حکیم نوبان هزار و یک شب بسیار خوشش آمده بود.»

همان‌طور که می‌بینید آقای اخوت در کمال سهولت و خالص و بی‌غش شخصیت‌های مختلف داستانی را در داستان خودش وارد می‌کند با آنها ارتباط عاطفی می‌گیرد و برایشان نقش تعریف می‌کند. آنها را در خوابش می‌بیند با آنها عکس می‌گیرد. در ذهنشان می‌رود و از طرح و نقشه‌های ذهنیشان از حسرت‌ها و ملال‌هایشان با خبر می‌شود و مثل سفره قلمکار پر نقش و نگار مخاطب را میهمان کلماتش می‌کند.

خواندن این کتاب را به همه آنها که در داستان‌خوانی و داستان‌نویسی دستی بر آتش دارند پیشنهاد می‌کنم. حتی آنها که در ‌گیرودار داستان‌نویسی کُمیت قلمشان می‌لنگد، به دنبال سوژه می‌گردند و نمی‌دانند از چه بنویسند، با خواندن این مجموعه داستان می‌توانند به آنژیو شدن رگ‌های خلاقیتشان امیدوار باشند.

 

عنوان: برادران جمال‌زاده/ پدیدآور: احمد اخوت/ انتشارات: افق/ تعداد صفحات: ۲۰۸/ نوبت چاپ: چهارم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید