اگر به خواندن زندگینامههای داستانی علاقه دارید به نظرم این کتاب را نخوانید چون نمیتوان به این اثر گفت زندگینامه داستانی! «کهکشان نیستی» زندگینامه داستانی نیست چون نویسنده ذوب در شخصیت مرحوم قاضی بوده و سعی کرده برای هر خط از داستانش استناد جور کند و خواننده را به آنها ارجاع دهد، به همین خاطر بیشتر از آنکه با یک داستان روبهرو باشید با یک زندگینامه مستند روبهرو هستید که نویسنده با هوشمندی از زبان و نثر رایج و مرسوم زندگینامههای دیگر فاصله گرفته و اثری تازه در این حوزه خلق کرده است. زندگینامههایی که طیفهای محدودتری را در بر میگیرد ولی این کتاب میتواند به خاطر سود بردن از نثری روانتر توجه بیشتری به خود جلب کند ولی باز هم تاکید میکنم با زندگینامه داستانی روبهرو نیستید، هرچند زبان و نثر مزیتی برای این کار است که آن را از زندگینامههای دیگر موجود متمایز میکند و برتری میدهد.
اگر میخواهید درباره مرحوم سیدعلی قاضی، از مشایخ عرفای معاصر بخوانید و اطلاعاتی به دست بیاورید، این کتاب گزینه خوبی هست و نیست! «هست» از این جهت که نویسنده شرح مفصلی از مراتب و سلوک و شیوه او در کتاب آورده که برای جویندگان میتواند راهگشا باشد، حتی مولف پا را از این نیز فراتر گذاشته و سعی کرده درباره اساتید مرحوم قاضی نیز گزارشی ارائه کند و تا خواننده در کنار شناخت شخصیت آیتالله قاضی درباره دیگر چهرههای درخشان عرفان بداند و از سختیهایی که در این مسیر متحمل شدهاند آگاهی پیدا کند. ولی اگر دنبال خواندن یک زندگینامه داستانی هستید این کتاب را به هیچوجه توصیه نمیکنم، چون نویسنده ابتدای کار خوب ظاهر شده و داستان نوشته ولی از یکجایی به بعد اختیار قلم از کف داده و تا توانسته دستورالعمل و شیوهنامه و مبادی سلوک در متن آورده که کتاب را از حالت زندگینامه و داستانی خارج کرده و آن را تبدیل به یک دستورالعمل و شیوهنامه سلوک کرده است. دستورالعملهایی که مخاطبی که دلش خواسته در هوای یک عارف دمی تنفس کند را از پا گذاشتن در این طریق میترساند و مانند آهوی ترسیده میرماند! مراقبتهای سخت و عبادتهای مردافکن و روزههای شدید، تصویری است که نویسنده ناشیانه در کتابش گنجانده، اتفاقی که مانع از ورود مخاطب به دنیای مرحوم قاضی میشود و بیشتر او را از این فضا میترساند. مخاطبی که در این روزگار زندگی میکند و با اقتضائات امروز روزگار میگذراند این کتاب نهتنها دست او را نمیگیرد بلکه او را از ورود به این مسیر دور میکند.
محمدهادی اصفهانی، نویسنده «کهکشان نیستی»، در این اثر تلاش میکند روایتی داستانی از زندگی یک از اقطاب عرفان اسلامی را بازگو کند که با سختیهای بسیار دست و پنجه نرم کرد تا بتواند در مسیری که میخواهد حرکت کند، اما در عمل این اتفاق محقق نشده و هرچند مخاطبان بسیاری این کتاب را خواندهاند و با آن ارتباط برقرار کردهاند ولی در عمل این اثری نیست که بتوان به هر مخاطبی توصیه کرد زیرا ما کمتر وجوه دیگر زندگی این عالم ربانی و عارف واصل را میبینیم و بیشتر وجه سلوکی و عرفانی او در کتاب بازتاب دارد. در واقع نویسنده مجذوب شخصیت عرفانی مرحوم قاضی شده و کمتر به سایر وجوه یک انسان توجه کرده برای همین شاهد چهره یک قدیس در سراسر کتاب هستیم که فاید وجوه انسانی است. برای مخاطب امروز شاید این سوال پیش بیاید که آیا رها کردن زن و فرزند و عیال در شرایطی که حتی خرج روزانهشان لنگ است، برای رسیدن به مراتب عرفانی امری انسانی و مورد پسند درگاه الهی است؟ و این کتاب در پاسخ دادن به این سوال ناتوان است.
نویسنده در سراسر کتاب تلاش میکند نشان دهد اثرش مستند است ولی این مستند بودن کمکی به اینکه مخاطب بخواهد با یک اثر داستانی مواجه شود نمیکند، بلکه خیال او را از غیرداستانی بودن کتاب راحت میکند تا بتواند بیدغدغه یک زندگینامه مستند با چاشنی توصیههای سلوکی بخواند.
نکته دیگری که حین خواندن این کتاب احتمالا توجه شما را به خود جلب میکند، تاکید کردن نویسنده بر وجوه فقاهتی مرحوم قاضی است، در حالی که میدانیم همین امروز نیز نگاه خوبی به عرفان از سوی طیف وسیعی از حوزه علمیه وجود ندارد و آن را اگر مطرود ندانند، تایید هم نمیکنند. نویسنده بسیار تلاش میکند نشان دهد که عرفان و شیوه سلوکی مرحوم قاضی برآمده از جریان فقهی حوزه است در صورتی که در همین کتاب میبینیم که فقیه اعلم زمانه تحت فشار مخالفان عرفان، بسیاری از شاگردان مرحوم قاضی را از نجف دور کرده و حتی خود مرحوم قاضی نیز در محدودیت قرار گرفته است. در واقع روشن نیست چرا نویسنده اصرار دارد این تلقی را ایجاد کند که فقه و عرفان دو بال مسیر تعالی هستند (تردیدی هم نیست) و پیوسته تاکید دارد که فقه در این مسیر راهبر است. در حالی که امروز هم نگاه خوبی به عرفان وجود ندارد و به نظر میرسد نویسنده تلاش کرده با این کار به مرام مرحوم قاضی مشروعیتی مورد قبول عرف و یا حتی بالاتر مورد قبول جریان حوزه و حاکمیت سیاسی برآمده از حوزه بدهد. هرچند تردیدی در مقامات فقهی مرحوم قاضی نیست ولی این اثر میخواهد این تصویر را ایجاد کند که سکنات مرحوم قاضی برآمده از فقه است و این فقه است که عارف را به مرتبه وصول میرساند! در حالی که سکوت جریانهای حوزه علمیه و موضعگیری گاهگاه علیه جریانهای عرفانی نشان میدهد هنوز هم نگاه خوبی به این مقوله وجود ندارد.
اما قبل از اینکه بخواهیم کار را تمام شده فرض کنیم باید یادآوری کنم که این کتاب برای علاقهمندان به مباحث عرفانی و سلوکی اثری جذاب است که بعد از خواندن آن با دستهای پر کتاب را میبندند. در واقع باید اگر آن طرف قضیه را گفتیم این طرفش را نیز یادآور شویم هرچند که بالاتر گفته بودیم.
کتاب «کهکشان نیستی» آن چیزی نیست که میگوید ولی حرفهای بسیاری برای گفتن دارد، البته برای اهلش!
عنوان: کهکشان نیستی؛ داستانی بر اساس زندگی آیتالله سیدعلی قاضی طباطبایی/ پدیدآور: محمدهادی اصفهانی/ انتشارات: فیض فرزان/ تعداد صفحات: 555/ نوبت چاپ: هفتم.
انتهای پیام/