اندر مصائب ژورنالیسم ادبی

کتاب تعارف‌بردار نیست

17 آبان 1400

کتاب خواندن کار تعارفی و بفرمابفرما نیست و تا آدمی کتابی را دوست نداشته باشد یا مجبور به خواندنش نباشد نه می‌خرد و نه می‌خواند. شاید به تعارف غذایی بخوریم یا محصولی بخریم؛ ولی کتاب را با هر تعارفی دست نگیریم. کمتر کسی پیدا می‌شود که بگوید رفتم جایی و فروشنده این کتاب را توی پاچه‌ام کرد. شکر خدا فروشندگان کتاب از این گناهان مبرا هستند.

کتاب را هم نمی‌شود به هر کسی تعارف کرد. در تاریخ کم ذکر شده که کتابی تعارف یا امانت داده شده و پس آمده باشد و همگان می‌دانیم کتاب را نباید تعارف زد؛ چرا که تعارف همانا و رفتن کتاب به فهرست سیاه گمشدگان ابدی همانا.

اما اصل مطلبم این حرف‌ها نیست. مسئله تعارف در کتاب، به خبرنگاران آن هم برمی‌گردد. اصلاً کار خبری کتاب با تعارف گره خورده، بد هم گره خورد و چاشنی همیشگی کار خبرنگاران حوزه کتاب شده است. حالا چرا و چطور؟

همه خبر داریم که اوضاع کتاب و کتابخوانی خراب است و بازار و صنعت این محصول فرهنگی، نحیف و استخوانی است و مشت نخورده روی زمین درازبه‌دراز افتاده. این است که جماعت بلادیده‌ خبرنگار کتاب برای زنده نگه داشتن این محصول جای اینکه به همه ارکان وظیفه‌ی اصلی و ذاتی‌اش عمل کند، فقط می‌شود مبلغ و مروج آن! جای اینکه نقد کند و دیدگاه‌هایش را در بوق و کرنا کند فقط به‌به و چه‌چه می‌کند. جای اینکه ناشر را به‌خاطر کیفیت پایین چاپ، بالا بودن قیمت، ضعف توزیع و این‌ها به سلابه بکشد شده منت‌کش آن. جای آنکه نویسنده را به چالش بکشد و کتابش را چهارمیخ کند فقط او را نوازش می‌کند و لی‌لی به لالای خستگی و مظلومیت او می‌‌گذارد. این محصول فرهنگی در هر سطح کیفی‌ای که می‌خواهد باشد.

در قانون اساسی نوشته‌اند که رسانه و خبررسانی به‌ عنوان رکن چهارم دموکراسی وظیفه استیفای حقوق مردم را دارد؛ ولی در این مورد خاص روزنامه‌نگاران و خبرنگاران حوزه کتاب جای نشستن جای مدعی‌العموم فقط فریاد حمایت برمی‌آورند و البته همین هم به‌نوعی برای احقاق حق مردم و در نهایت به نفع خودشان است. راه دیگری برای حوزه کاری‌شان پیش رو ندارند و چه بهتر از اینکه ملت کتابخوان شوند؟

خلاصه که خبرنگاری کتاب برخلاف دیگر حوزه‌ها حساب‌و‌کتاب ویژه‌ خودش را دارد و حسابش از کارهای ژونالیستی سواست. فعالان این حوزه هم دریافته‌اند که در این وادی خبری که در دیگر وادی‌ها هست دستشان را نمی‌گیرند و عرصه برای تاخت‌وتاز مهیا نیست.

همه امیدواریم که صنعت کتاب و فرهنگ کتابخوانی زیر فشار معیشتی و فرهنگ نادوستی مردم جان ندهد و روزی برسد که صنعتی پربازده و بازاری پرمخاطب باشد و حسابی اوضاع اقتصادی آن سکه شود و کتاب‌ها دیده و سنجیده شوند. اصلاً طوری بشود که خبرنگاران آن تازه به نقش اصلی‌شان برسند و عوض ناز و ترحم و مهربانی با ناشران و نویسندگان شمشیرهایشان را برایشان از رو بکشند و حق مخاطب را از حلقوم آن‌ها بیرون بکشند. باور بفرمایید این‌طوری همه بیشتر راضی‌اند و این یعنی رونق و شکوفایی کتاب و کتابخوانی. به امید آن روز…

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید