مبارزه برای یک آرزوی بی‌پایان

یک بعد از ظهر با «دختر انار»

28 دی 1400

اغلب می‌بینیم که نوجوانانمان علاقه زیادی به کتاب‌های ترجمه شده دارند و اغلب داستان‌هایی می‌خوانند که موضوع و فضایشان با زندگی ما در ایران، فاصله زیادی دارد. اما حقیقت این است که کشورهای همسایه ما هم قهرمانان کوچک و بزرگ زیادی در دل خودشان جای داده‌اند ولی شرایط نابسامانی که دارند، مانع می‌شود که داستان این قهرمان‌ها به گوش مردم دنیا برسد.

یکی از این کشورهای نابسامان پاکستان است که ما قصه یکی از قهرمان‌هایش را می‌دانیم: ملاله یوسف‌زی، دختر مسلمانی که جایزه صلح نوبل را در سال 2014 و در سن 14 سالگی دریافت کرد. ما درباره زندگی بقیه دخترهای پاکستان، درباره زندگی کسانی که توی روستاهای کوچک پاکستان زندگی می‌کنند چه می‌دانیم؟

در کتاب «دختر انار» با دختری به نام اَمَل آشنا می‌شویم که در دهكده‌ای در پاكستان زندگی می‌كند. دهكده‌‌ای كه به قول خودش روی نقشه حتی به اندازه یك نقطه هم نیست. او تشنه خواندن و ياد گرفتن و عاشق شعر خواندن و نوشتن است. رؤيايش اين است كه در آينده معلم شود. در مدرسه ساعت‌­های بيشتری را كنار معلمش می‌­ماند و به او در تميز كردن كلاس كمک می‌­‌كند، ولی به عنوان دختر بزرگ خانه در یک خانواده سنتی، وظايف زیادی به عهده دارد. مادرش بعد از به دنيا آوردن چهارمین دختر، دچار افسردگی می‌­شود. مدام در اتاق خودش است و هيچ‌­كاری انجام نمی‌­دهد. به همين دليل، اَمَل به خواست پدرش مجبور می‌­‌شود مدرسه رفتن را به وقتی ديگر موكول كند، غافل از اين­كه این تصمیم ماجرايی زندگی امل را به کلی دستخوش تغيير می‌­‌كند.

او که رویای معلم شدن را در دل می‌پروراند، بعد از این که در ازای بدهی پدرش به عنوان خدمتکار راهی خانه خانِ فاسد و ثروتمند می‌شود، در آن زندان بزرگ، دست از رویایش نمی‌کشد و به دختر خدمتکار دیگری خواندن و نوشتن می‌آموزد.

بله، بالاخره کتاب در پاکستان اتفاق می‌افتد، کشوری در همسایگی‌مان که چیز زیادی درباره مردمش نمی‌دانیم. البته از آنجایی که داستان کتاب درباره اَمَل است، کتاب جزئیات زیادی از خود پاکستان به ما نمی‌دهد، ولی باز بهتر از هیچی است.

خواندن کتاب وقت زیادی از مخاطب نمی‌گیرد، فصل‌های کوتاه و روایت ساده باعث می‌شود که کار خواندن کتاب بیشتر از یک بعد از ظهر وقت خواننده را نگیرد.

کتاب «دختر انار»، داستانی دارد که دل مخاطب را می‌سوزاند و او را خشمگین می‌کند. اَمَل در خانه خان حال و روز بدی دارد اما دختر دیگری هست که به موقعیت او حسادت می‌ورزد و این اوضاع را برای اَمَل سخت‌تر هم می‌کند. اینجاست که مخاطب دلش می‌خواهد وارد کتاب بشود و اَمَل را از آن وضعیت نجات بدهد. اَمل به معنی امید است و این مناسب‌ترین نامی است که شخصیت اصلی این داستان می‌توانست داشته باشد، چرا که او به دنبال ساختن آینده‌ای بهتر برای خودش و دیگران است و امیدوار است، بتواند وضعیت ناعادلانه‌ای که بر روستایشان حکمفرماست، تغییر دهد.

موضوع دیگری که در این کتاب جالب توجه است، این است که وضعیتی که در ابتدای کتاب، بد و ناعادلانه به نظر می‌رسید، در یک سوم میانی کتاب، تبدیل به وضعیت مطلوب شد. اوایل داستان که اَمَل مانند خدمتکاری بی‌جیره و مواجب وظیفه نگهداری از خواهر نوزاد و دو خواهر خردسالش و رتق و فتق امور خانه را بر عهده داشت، پدرش به تحصیل او بی‌توجه بود و خانواده‌اش طوری به او وابسته بودند که انگار زنی جاافتاده است، همه این‌ها برای دختری 12 ساله وضعیت نامناسبی را به وجود آورده بود که مخاطب هر لحظه منتظر است اَمَل به وضعیت قبلی خود بازگردد، اما بعد با رفتن به خانه خان، اوضاع از قبل هم بدتر شد. اَمَل فقط دوست داشت شبیه معلمش باشد، زنی که بیشتر از هر کسی توی دنیا قبولش داشت.

وقتی وارد خانه خان شد، داستان وجوه تازه‌ای پیدا کرد. اَمَل به زور وارد این خانه شده بود اما کسانی هم بودند که دوست داشتند در آن خانه بمانند و کار کنند. اَمَل این فرصت را داشت که با افراد مختلف آشنا شود و کتاب‌های جدیدی بخواند، کتاب‌هایی که در خانه یا مدرسه‌شان در دسترس نبود. شاید اَمَل حس می‌کرد که با اتفاقی که افتاده موقعیت خوبش را از دست داده است، اما شاید مدت کوتاهی که در خانه خان ماند، بیشتر از کل زمانی که در روستای کوچک خودشان زندگی کرده بود، برایش آورده داشت. او دید که مردم ثروتمند چگونه زندگی می‌کنند، یاد گرفت چگونه خودش گلیم خودش را از آب بکشد بیرون و مهم‌تر از همه، یاد گرفت که چطور آدم‌هایی که فکر می‌کرده بیشتر از هر کسی در دنیا دوستش دارند، چطور به نبودن او عادت می‌کنند و زندگی‌شان را ادامه می‌دهند. اَمَل فهمید که از پدر و مادر خودش شجاع‌تر است، و با توجه به این که پدرش جلوی ادامه تحصیل او را گرفته بود، شاید همین به خانه خان رفتن، در دراز مدت حتی به نفع اَمَل بود. داستان کتاب پایان باز دارد، چرا که اَمَل هر چه که بخواهد می‌تواند بشود، نه فقط یک معلم. شاید او تنها کسی است که میان تمام دوستان و همسایگانش، موفق خواهد شد، شاید حتی روزی سفر کند و جاهای بیشتری را در دنیا ببیند، چرا که او یک مبارز است.

کتاب در 46 فصل کوتاه نوشته شده است و روایتی جذاب دارد که باعث می‌شود خواندنش وقت زیادی نگیرد. «دختر انار» برای بچه‌های بالای ده سال مناسب است.

 

عنوان: دختر انار/ پدیدآور: ایشا (عایشه) سعید؛ مترجم: فاطمه پارسا/ انتشارات: پرتقال/ تعداد صفحات: 211/ نوبت چاپ: اول.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید