روایت مسیری خطرناک در «مادر»

یک رستاخیز عدالت‌خواهانه

04 تیر 1402

در سال 1902، 15 سال قبل از اینکه ستاره بخت خاندان رومانوف‌ پس از یک قرن در روسیه غروب کند جوان فقیری به نام پیتر زالاموف پرچمی سرخ در دست گرفت و پیشاپیش کارگران به جان آمده از ستم در مسکو حرکت می‌کرد و شعار می‌داد. او در این تظاهرات دستگیر و به سیبری تبعید شد اما نویسنده‌ای مشهور او را از آن دوزخ سرد فراری داد؛ نویسنده‌ای که چند سال بعد با الهام گرفتن از شخصیت پیتر یکی از شاهکارهای ادبیات روسیه را آفرید: «مادر».

ماکسیم گورکی زمانی که شروع به نوشتن رمان مادر کرد نویسنده و فعال سیاسی فراری بود که این رمان را برای تاثیرگذاری روی حرکت انقلابی در عرض چند ماه نوشت و از قضا این اثربخشی اتفاق هم افتاد و «مادر» توانست آن‌چنان تاثیرگذار شود که با وجود مخالفت‌های پلخانوف، ولادیمیر لنین در مورد آن به گورکی بگوید: شما کار خوبی کردید که با عجله این کتاب را نوشتید، چون هم بسیار سودمند است و هم بسیار به موقع. بیشتر کارگران بدون شعور واقعی انقلابی و صرفا به حکم غریزه در نهضت انقلابی شرکت کرده بودند. اینان اکنون مادر را می‌خوانند و از آن فراوان بهره می‌گیرند.

مادر با توصیف زندگی سیاه و تلخ کارگران یک کارخانه و خصوصا کارگری به نام میخائیل ولاسوف آغاز می‌شود. کارگری که فقر و تحقیر از او مرد تندخو، دائم‌الخمر و فحاشی ساخته که زندگی را به کام همسرش پلاژیا (در ترجمه علی‌اصغر سروش، پلاگه) و پسرش پاول زهر کرده است. با مرگ میخائیل عملا داستان کتاب شروع می‌شود.

پلاژیا، زن کم‌سواد، رنج‌کشیده، فقیر و در عین حال بسیار مومن به مسیحیت تمام تلاشش را صرف این می‌کند که پسرش پاول به راه پدر نرود و جوانی سر به راه و سالم باشد. پلاژیا موفق می‌شود پاول را در مسیری قرار دهد که دنباله‌رو پدرش نباشد اما کم‌کم تغییرات پسر، باعث نگرانی مادر می‌شود. پاول کتاب‌های عجیبی می‌خواند، حرف‌های بوداری می‌زند و قرارهای مشکوکی می‌گذارد. پلاژیا کم‌کم می‌فهمد که هر چند پسرش به راه پدر نرفته اما راه خطرناک دیگری را برگزیده، او یک انقلابی شده است!

گورکی در رمان «مادر»،‌ با چیره‌دستی فضای تلخ و ظالمانه حاکم بر طبقه مستضعف روسیه تزاری را پیش چشم مخاطبش قرار می‌دهد. جای‌جای کتاب توصیف زندگی نکبت‌بار کسانی است که تقریبا همه عمرشان را صرف بیگاری برای سرمایه‌داران کرده‌اند و در ازای آن جز رنج و بیماری چیزی عایدشان نشده و برای آنکه دمی از این زندگی سیاه رها شوند به دام مستی و تندخویی با خانواده‌شان افتاده‌اند. زندگی نکبت‌باری که راهی جز قیام پیش‌روی مستضعفان نگذاشته و پاول و دوستانش هم در این مسیر قدم برمی‌دارند.

کتاب از آنجا که در مقطعی خاص و برای هدف سیاسی ویژه‌ یعنی برانگیختن مردم به قیام علیه حکومت تزارها نوشته شده، پر از عبارات و جملاتی است که خیلی عریان و صریح شعارهای سوسیالیستی سر می‌دهد و گهگاه جملات مارکس مستقیما از زبان پاول یا دوستانش بیان می‌شود و همین مساله ممکن است باعث شود مخاطب امروز کتاب، از خواندن آن خسته و یا حتی قدری دل‌سرد شود اما باید این نکته را در نظر داشت که «مادر» را باید در دورانی که متولد و برای جامعه‌ای که نوشته شد دید. جامعه‌ای که اکثریت مردم در بی‌سوادی و فقر به‌سر برده و به قول لنین اگر در کنش‌های انقلابی هم شرکت می‌کردند بیشتر از سر غریزه و به ستوه آمدن از ظلم بوده نه اینکه بدانند دقیقا چه می‌خواهند و باید چه کنند به قول پاول «ما مردمان طبقه پایین و خرده‌پا… همه چیز را حس می‌کنیم، ولی بیان آنچه حس می‌کنیم برایمان مشکل است. ما شرمنده‌ایم، زیرا می‌فهمیم ولی نمی‌توانیم بیان کنیم؛ و اغلب به دلیل همین ناراحتی از دست افکار خود عصبانی هستیم. خود زندگی هم ما را می‌کوبد و از هر طرف تحت فشارمان می‌دهد.» به بیان دیگر می‌توان گفت که «مادر» یک جزوه عمل انقلابی برای اقشار فرودست جامعه بوده که در قالب یک قصه آشنا برایشان نوشته شده است.

یکی از نکات چشم‌گیر در رمان «مادر» آن است که گورکی، لطافت یک مادر رنج‌کشیده را آن‌گونه به تصویر کشیده که گویا خود آن را تجربه کرده است. در کنار این نکته ما در این رمان با تغییر نوع ایمان پلاژیا هم مواجه می‌شویم. هر چند گورکی یک کمونیست بود اما در رمانش تلاش کرد بین ایمان و سوسیالیسم آشتی برقرار کند. پلاژیا در مسیر تغییرش از یک زن عامی به یک مادر انقلابی از دستگاه رسمی دین‌فروشی که توجیه‌گر ظلم بود فاصله و راهی دیگر برای ایمانش در پیش گرفت. «او بی آنکه خودش بداند کمتر عبادت می‌کرد ولی بیشتر به مسیح و به مردمی فکر می‌کرد که بی آنکه هرگز نام مسیح را بر زبان بیاورند طبق احکام و سیره او عمل می‌کردند و یا می‌پنداشت که چنین عمل می‌کنند. کسانی که زمین را ملکوت تهیدستان می‌دانند و می‌کوشیدند ذخایر آن را به تساوی بین همه قسمت کنند.»

اگر به رمان‌های واقع‌گرایانه عدالت‌خواهانه و روایتگر زندگی محرومان علاقه دارید حتما آثار ماکسیم گورکی و به‌ویژه مادر را در برنامه مطالعه خود قرار دهید.

 

عنوان اثر: مادر/ پدیدآور: ماکسیم گورکی، مترجم: علی‌اصغر سروش/ انتشارات: نگاه/ تعداد صفحات: 454/ نوبت چاپ: چهارم.

انتهای پیام/

بیشتر بخوانید