سارتر در دنیای فلسفه و ادبیات همواره بهعنوان یکی از برجستهترین چهرههای اگزیستانسیالیسم شناخته شده است. فلسفهای که بر آزادی، مسئولیت و انتخاب تأکید دارد. آثار او، بهویژه رمان «تعلیق»، نمایشی از کشمکشهای انسان در دوران بحران و جنگهاست. در این رمان، مفهوم آزادی بهشکلی پیچیده و تناقضآمیز مطرح میشود و شخصیتها در برابر انتخابهایی قرار دارند که هرکدام میتواند سرنوشت آنها را تغییر دهد. تعلیق نه فقط بهعنوان یک اثر ادبی، بلکه به عنوان یک پیام فلسفی به جهان مدرن، بهطور شگفتانگیزی انعکاسی از وضعیت انسان در دنیای پیش از جنگ جهانی دوم است. در این فضای بحرانزده، سارتر به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه انسانها میتوانند در شرایطی آشوبزده از آزادی و مسئولیت خود برای شکلدهی به سرنوشتشان استفاده کنند.
ژان پل سارتر، یکی از مهمترین فیلسوفان و نویسندگان اگزیستانسیال، در رمان «تعلیق» از سهگانه معروفش، «راههای آزادی»، به بررسی آزادی، مسئولیت، و انتخاب انسان در شرایط بحرانی میپردازد. «تعلیق»، دومین جلد از این مجموعه، درباره لحظات سخت و اضطرابآوری است که پیش از اعلام پیمان مونیخ و ورود نازیها به چکسلواکی رخ میدهد. سارتر در این رمان، هشت روز از این دوره پرتنش را روایت میکند که طی آن شخصیتها در تعلیق و انتظارِ تصمیمگیریهای سیاسی بزرگ به سر میبرند. در این وضعیت، تصمیمات فردی و انتخابهای کوچک آنها، در مقابل رویدادهای تاریخی بزرگی که در شرف وقوع است، به یک بازی شطرنج در میدان سرنوشت تبدیل میشود. تعلیق، نگاهی بیواسطه به زندگی مردم فرانسه در آستانه جنگ جهانی دوم است، زمانی که کشور با اعلام بسیج عمومی، به سمت مشارکت در جنگ کشیده میشود. داستان در بازهای روایت میشود که در آن شخصیتهای مختلف از اقشار گوناگون اجتماعی با انتظاری تلخ و معلق روبهرو هستند.
در طول هشت روز انتظار، مردم به طور کلی در سردرگمی و اضطراب به سر میبرند. هریک از شخصیتها با نوعی نگرانی و بیاطمینانی نسبت به آینده مواجه هستند، چرا که پیمان مونیخ میتواند آغازگر دوران جدیدی از ناامنی و وحشت باشد. سارتر این دوره را با نگاهی دقیق به واکنشهای فردی و اجتماعی توصیف میکند؛ از آنجایی که بحرانهای سیاسی و جنگهای جهانی، انسانها را به مرزهای نوینی از اضطراب و تعلیق میکشانند، احساس ناتوانی و تأخیر در تصمیمگیری بر همه غلبه میکند و آزادی مفهوم عجیبی به خود میگیرد؛ آزادیای که میتواند همزمان نجاتبخش و مخرب باشد.
شخصیتهای «تعلیق»، مانند شخصیت اصلی داستان، ماتیو، در این هشت روز با این واقعیت تلخ مواجه میشوند که انتخابهای آنها در مواجهه با بحران اجتماعی و سیاسی نمیتواند بهسادگی و آزادانه صورت گیرد. در حقیقت، این انتظار و تعلیق، بهنوعی نشاندهنده فشارهایی است که بر روی فرد قرار میگیرد و آزادی او را محدود میکند. ماتیو و شخصیتهای دیگر بهطور مداوم با این سوال روبهرو میشوند که چگونه میتوان در میان این بحرانها همچنان انتخاب کرد و مسئولیت این انتخابها را بهدرستی پذیرفت.
سارتر بهطور آگاهانه از جنگ و تنشهای بینالمللی برای ایجاد فضایی استفاده میکند که انسانها در آن با هویت خود درگیر میشوند و در مواجهه با این بحرانها، به دنبال معنایی برای وجود و انتخابهای خود میگردند. سارتر، با ظرافت بینظیری، پیچیدگیها و تفاوتهای فرهنگی و شخصیتی افراد را به تصویر میکشد.
در جهان امروز نیز، پیام سارتر همچنان معتبر است. بحرانهای جهانی و تحولات اجتماعی و سیاسی، انسانها را به مرزهای جدیدی از تعلیق و انتظار میرسانند. با این حال، فلسفه سارتر همچنان تأکید دارد که آزادی تنها زمانی معنا پیدا میکند که فرد بتواند مسئولیت انتخابهای خود را بپذیرد و به دنبال یافتن معنا در زندگی خود باشد. با این وجود نمیتوان تمامی پیام سارتر را در این بستر خلاصه کرد؛ چرا که او با تقابل و تکامل دو کتاب، سن عقل و تعلیق، مفهوم اصلی بینش و تفکر خود را به خواننده القا میکند.
سن عقل، جلد نخست این سهگانه، خواننده را با ماتیو، روشنفکری گرفتار در بحرانهای هویتی و اخلاقی، همراه میکند. آزادی برای ماتیو، ایدهای فردی است: فرار از تعهدات، قیود اجتماعی، و حتی ارتباطات انسانی. او با مسائلی چون بارداری ناخواسته مارسل، دوستدخترش، و تلاش برای تأمین هزینه سقطجنین، درگیر کشمکشهای فردی و اخلاقی میشود. در اینجا، آزادی در سایه تنهایی تعریف میشود؛ آزادیای که بهطرز عجیبی با انزوا و گریز از مسئولیت، پیوند خورده است. آنچه در سن عقل برجسته میشود، این تناقض است که تلاش ماتیو برای دستیابی به آزادی، او را در نوعی از بند گرفتار میکند. او نمیتواند تعهدی بپذیرد، اما در عین حال از پیامدهای تصمیماتش نمیگریزد. سارتر با پرداختن به این تناقض، آزادی را نه بهعنوان یک آرمان، بلکه بهعنوان چالشی بیپایان در زندگی انسان معرفی میکند. برخلاف رویکرد فردگرایانه سن عقل، تعلیق، آزادی را به بستر تاریخی و اجتماعی میکشاند. شخصیتهای تعلیق مجبورند با این سوال روبهرو شوند که چگونه در دنیایی که تصمیمات بزرگتر از فردیت انسانهاست، میتوان آزادانه انتخاب کرد؟ این بحران، نهتنها اضطراب ناشی از تعلیق را به تصویر میکشد، بلکه مسئولیت انسان را در برابر جامعه و تاریخ به چالش میکشد. یکی از نقاط برجسته در تعلیق، تأکید بر محدودیت آزادی در بستر اجتماعی است.
اما اگر سن عقل و تعلیق را در کنار هم قرار دهیم، میتوان گفت این دو اثر یک دیالکتیک فلسفی درباره آزادی و مسئولیت ایجاد میکنند. در سن عقل، آزادی مفهومی فردی و در تعلیق، پدیدهای جمعی است. ماتیو در جلد اول برای گریز از قیود اجتماعی میکوشد، در حالی که در جلد دوم درمییابد که آزادی، بدون در نظر گرفتن تأثیرات اجتماعی، معنایی ناقص دارد. ماتیو، بهعنوان نماد انسان اگزیستانسیال، از یک روشنفکر منزوی در سن عقل، به فردی تبدیل میشود که تحتتأثیر بحرانهای تاریخی، معنای مسئولیت را درک میکند. این تغییر، تکامل فلسفی سارتر را نیز نشان میدهد: از تأکید بر فردیت به بازشناسی جایگاه انسان در جامعه.
هرچند سن عقل و تعلیق هرکدام با مهارت ادبی و فلسفی بالایی نوشته شدهاند، اما هر دو از نظر روایت، گاه دچار ضعفهایی میشوند. سن عقل، با تمرکز بر گریز از تعهد، ممکن است برای برخی خوانندگان بیشازحد فردگرایانه و بیگانه به نظر برسد. از سوی دیگر، تعلیق، با تأکید بر فضایی معلق و انتظارگونه، گاه از جذابیت داستانی خود میکاهد و به یک تامل فلسفی بیشازحد طولانی تبدیل میشود.
بااینحال، این دو اثر، در کنار هم، تصویری چندلایه از مفهوم آزادی در ادبیات و فلسفه ارائه میدهند؛ نهتنها مکمل یکدیگرند، بلکه بهعنوان نقدی بر محدودیتها و تناقضهای آزادی، خواننده را به تأملی عمیقتر فرا میخوانند.
عنوان: تعلیق/ پدیدآور: ژان پل سارتر، مترجم: حسین سلیمانینژاد/ ناشر: چشمه/ تعداد صفحات: ۴۷۸/ نوبت چاپ: چهارم.
انتهای پیام/