همین وجه تمایز «پاییز آمد» با کتابهایی با این موضوع است که در چند سال اخیر منتشر شده است. فخرالسادات در جامعه زندگی میکرد، روایت که میکند خواننده کاملا فضای آن روزهای کشور را متوجه میشود. داستانی نیست که اگر از دهه شصت در ایران برداری و در هر زمان و مکان دیگری بگذاریاش، مشکلی پیش نیاید.
اتمسفر روایت برای سالهای جنگ تحمیلی است، فخرالسادات هم دختری در همان زمان است. دختری که درس میخواند، فعالیت جهادی میکند و محل خدمتش سپاه است و خودش انتخاب میکند با یک پاسدار زندگی کند. احتمالا خواندن این کتاب برای دختران نسل جدید خوشایندتر از خواندن کتابی باشد که قهرمان داستان، قهرمان نباشد. فاعل نباشد. بلکه فقط کسی است که جبر زمانه او را در چنین موقعیتی قرار داده. فخری حتی زمانی که پسرش علی را هم باردار بود، باز هم دست از فعالیتهایش نکشید و همچنان به عنوان مربی تخریب، خدمت میکرد.
با تمام آنکه داستان زندگی فخری برایم جذاب بود، اما خواندن کتاب دلچسب نبود. در بعضی قسمتها حس مطالعه کتاب دین و زندگی دبیرستان را داشتم، بعضی از دیالوگهای کتاب خیلی شعاری بود، در حدی که حس میشد برای رساندن پیام خاصی در متن کتاب گنجانده شده. برخلاف اصول دیالوگنویسی، هم در فیلنامه، هم در داستان و رمان بعضی از دیالوگها فقط برای دادن اطلاعات بین شخصیتهای کتاب گفته میشد که حس خوبی موقع مطالعه کتاب ایجاد نمیکرد. اطلاعاتی که ضروری هم نبودند و میشد حذف شوند یا نویسنده آنها را در متن داستان و خیلی ظریف مطرح کند.
در سالهای اخیر که کتاب زندگی همسران شهدای مدافع حرم منتشر شده است، گاهی وقتها به جای آنکه به منش شهید یا همسرشان توجه شود، از خصوصیترین احوال بین شهید و همسرش صحبت شده. اینجا قرار نیست بررسی کنیم که قصد و نیت ناشران و نویسندههای این کتابها چه بوده یا چه آسیبهایی به مخاطبین این کتابها که عموما دختران نوجوان هستند، وارد کرده؛ اما این نکته را هرگز در کتابهای خاطرات همسران شهدای دفاع مقدس نمیدیدیم. شاید برای عقب نماندن از قافله کتابهای جدید، گلستان جعفریان نویسنده «پاییز آمد» به لحظات خصوصیتر زندگی فخرالسادات و همسر شهیدش احمد یوسفی پرداخته است. البته این اتفاق به خودی خود منفی نیست، اما برای کسانی که کتابهای قدیمیتر درباره زندگی همسران شهدا را خوانده باشند شاید همان حال و هوا دوست داشتنیتر باشد.
نویسنده روایت کتاب را تا روز شهادت احمد ادامه میدهد و از زندگی فخری حتی یک روز بعد از شهادت همسرش چیزی نمیگوید که بهتر بود حداقل به روزهای بعدش و احوال فخری هم میپرداخت و یکباره ماجرا تمام نمیشد. این البته مشکل اکثر کتابهایی با این موضوع است. ما به عنوان مخاطب هیچ تصوری از زندگی همسر و فرزندان شهدا نداریم، انگار که زندگی سایر اعضای خانواده هم با زندگی شهید به پایان میرسد. در حالی که توجه به خانواده بدون پدر و همسر آن هم در شرایط جنگی کشور بسیار مهم است و خواننده بیشتر با شخصیت همسر شهید آشنا میشود.
در کل کتاب جذاب است و بار اصلی جذابیتش بر دوش شخصیت اصلی داستان یعنی فخرالسادات موسوی است که میشد پرداخت بهتری داشته باشد.
عنوان: پاییز آمد؛ خاطرات فخرالسادات موسوی همسر شهید احمد یوسفی/ پدیدآور: گلستان جعفریان/ انتشارات: سوره مهر تعداد صفحات: ۲۴۰/ نوبت چاپ: اول.
انتهای پیام/